صفحه ٤٣٠

اثر اهتمام جدي به احکام الاهي و انجام تکاليف شرعي و از جمله بر اثر اهميت دادن به مسئله خمس و زکات، مورد عنايت خاص خداوند و حضرت ولي عصر(عجل الله فرجه الشريف) قرار گرفت و با وجود آنکه روستايي ساده و بي سواد بود، به يک باره حافظ قرآن گرديد و نورانيت آيات قرآن را به وضوح درک مي کرد. درباره کرامات و شرح حال آن بنده خالص خدا کتاب هايي نوشته شده و برخي از بزرگان مطالبي را درباره ايشان نقل کرده اند. از جمله مرحوم آيت الله حاج آقا مرتضي حايري(رضوان الله عليه) نقل کردند که کتاب جواهر الکلام را که کتابي فقهي است در برابر مرحوم کربلايي کاظم گشودند. او چون سواد نداشت نمي توانست مطالب کتاب را بخواند، اما به خوبي آيات قرآن که در لابه لاي سطور برخي از صفحات کتاب نوشته شده بود و از نظر قلم و رنگ تفاوتي با ساير نوشته ها نداشت تشخيص مي داد و دست مي نهاد روي آيه قرآن و مي گفت: اين آيه قرآن است. وقتي از او سؤال کردم که از کجا متوجه شدي که آن جمله آيه قرآن است؟ در پاسخ گفته بود آن جمله نوراني است و من از نورانيت آن متوجه گرديدم که آيه قرآن است! آيت الله خزعلي نقل کردند که روزي کربلايي کاظم در حجره مهمان طلبه ها بود و يکي از طلبه­ها به قصد قرآن يک واو روي کاغذ نوشت و واو ديگري بدون قصد قرآن نوشت و از آن مرحوم پرسيد کدام يک از آن دو از قرآن است، کربلايي کاظم دست گذاشت روي واوي که به قصد قرآن نوشته شده بود و گفت اين حرف نوراني و از قرآن است و حرف ديگر نوراني نيست. اين کرامت ها حاکي از آن هستند که در عالمْ اسرار و حقايقي وجود دارد که درک و فهم ما به آنها نمي رسد. اما با توجه به آنکه آيات و روايات و مشاهدات بزرگان بر حقانيت آنها دلالت دارد، ما نبايد آنها را دروغ بپنداريم.

 نگاهي دوباره به تجسم اعمال
روشن گرديد که تعبيرات ادبي در اين مناجات و ساير روايات مبني بر اينکه انوار ايمان