صفحه ٥٢٩

عالي ترين مرتبه معرفت و محبت به خدا
عالي ترين مرتبه محبت به خداوند اين است که انسان همه کمالات را از آن خدا بداند و وراي کمالات الاهي، کمال مستقلي را براي غيرخدا نشناسد. او بر اين باور مي باشد که هرجا کمالي هست از خداوند و پرتو و جلوه اي از کمالات بي نهايت پروردگار است، نه اينکه براي غيرخداوند نيز مستقلاً کمالي بشناسد و آن  را تابع کمال خدا بداند. اين مرتبه از معرفت و محبت به خدا گرچه در اشعار و ادبيات عرفاني ما زياد نمود و بروز يافته، اما با اين وصف فهم و درک آن بسيار دشوار است. در توضيح اين مرتبه عالي از معرفت خداوند و محبت به او که انسان وجود و همه کمالات را متعلق به خداوند مي داند و استقلالي براي غيرخداوند قائل نيست و ساير موجودات و کمالات آنها را مظاهر و پرتو کمالات بي نهايت الاهي مي شناسد؛ بايد گفت:
موجودات امکاني مرکّب از ذات و صفات و داراي حيثيت هاي متعدد هستند. همچنان که بين ذات و صفاتشان اختلاف و تمايز وجود دارد، صفاتشان نيز متمايز از يکديگر و متعدد هستند و محبت و علاقه ما به موجودات و افراد به جهت وجود پاره اي از صفاتي است که مورد پسند و خوشايند ما قرار گرفته اند. وقتي ما مي نگريم که کسي از صفت سخاوت برخوردار است، او را دوست مي داريم، گرچه ممکن است او داراي صفات ناپسندي باشد که از آن ناحيه محبت ما به او جلب نمي گردد. آن گاه اگر آن شخص صفات سخاوت و يا هر صفت شايسته اي که محبت ما را برانگيخت از دست داد، محبت ما به او نيز زايل مي گردد، چون محبت و علاقه ما متوجه صفات و حيثيات افراد است نه ذات آنها. برخي به جهت داشتن جمال و زيبايي ظاهري مورد توجه و محبت ديگران قرار مي گيرند و وقتي آن جمال و زيبايي از بين برود، به تبع آن محبت و علاقه نيز زايل مي گردد، چون جمال و زيبايي غير از ذات است و آنچه متعلق محبت قرار گرفته بود جمال و زيبايي بود، نه ذات شخص زيبا. اما درباره خداوند تعدد