صفحه ٤٨

حتي در برخي روايات امير مؤمنان(عليه السلام)قسيم الجنه والنار(28) معرفي شده اند و اختيار بهشت و جهنم به ايشان داده شده که هرکسي را شايسته يافتند به بهشت روانه کنند و هرکس ناشايست بود روانه جهنم کنند؛ با اين وصف چگونه آن حضرت از شدت عذاب الاهي مي گريستند و ناله مي کردند؟ آيا نمي دانستند که خداوند در قيامت چه معامله اي با آنان مي کند؟ و در اين صورت چرا به ديگران وعده شفاعت دادند؟
سؤال سوم اينکه در برخي مناجات هاي معصومين(عليهم السلام) تعابيري به کار رفته که با يک گناهکار عادي نيز سازگار نيست، چه رسد به آن حضرات که داراي عالي ترين مقامات بودند. به عنوان نمونه امام سجاد(عليه السلام) در دعاي ابوحمزه ثمالي مي فرمايند: فَمَنْ يَکونُ أَسْوَءَ حالاً مِنّي إنْ أنَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالي إلى قَبْري، لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتي وَلَمْ أَفْرُشْهُ بِالعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتي؛(29) «پس از من تيره روزتر کيست اگر من با چنين حالي روانه شوم به قبري که آن را براي آرميدن خود مهيا نساخته ام و با عمل صالح آن را [براي استراحت خود] مفروش نگردانده ام». 
يک گناهکار عادي هم، در هنگام استغفار نمي گويد که هيچ کس از من بدحال تر نيست، پس چرا امام سجاد(عليه السلام) در مناجات خود چنين تعبيري را به کار مي برند؟ بالاخره براي اين سؤالات بايد پاسخ روشني يافت. در اين راستا، پاسخ هايي ارائه کرده اند که برخي از آنها مناسب و قانع کننده به نظر مي رسد و اما برخي از آنها قانع کننده نيست و درهر صورت ما به بيان برخي از آن پاسخ ها مي پردازيم.

پاسخ اول 
آن تعابير به هيچ وجه ناظر به احوال و رفتار آن بزرگواران که به مقام عصمت نايل