صفحه ٣٤

که همه ما در پرتو نيروي عقل خداداد، در ذهن خود، توانايي تنظيم يک سري مقدمات و استنتاج از آنها را داريم. اما در همه موارد تنظيم مقدمات ذهني و استنتاج از آنها براي همه افراد مقدور نمي باشد و گاهي برخي با ترتيب مقدماتي که براي ديگران نيز معلوم هستند، استدلالي را تنظيم و شکل مي دهند که از ديگران ساخته نيست و آن استدلال و نتيجه اي که آنان به دست آورده اند مورد تصديق همگان قرار مي گيرد. اين ازآن روست که تنظيم مقدمات ذهني از راه  هاي مشخص و معهود و با استفاده از اندوخته هاي پيشين و مثلاً تداعي معاني انجام مي پذيرد و در فرايند مشخصي به کسب نتيجه منجر مي گردد. اما گاهي ذهن انسان از تنظيم مقدمات و کسب نتيجه از آنها باز مي ماند و ناگهان، بدون آمادگي قبلي نکته اي به ذهن انسان راه مي يابد و راه را براي استدلال و کسب نتيجه اي علمي هموار مي سازد.
به هرروي، خداوند از طريق الهامات، خطورات و اشراقات خود با بندگان خاص خود سخن مي گويد و اين الهامات و خطورات در قالب دريافت هاي ويژه معنوي، علمي و عقلاني در اختيار آنان قرار مي گيرند و رمز بهره برداري و دريافت اين ويژگي هاي معنوي و علمي که از راه هاي عادي به دست نمي آيند، يادکرد دايمي خدا و توجه خاضعانه، خالصانه و بي شائبه به معبود است. اين معنا، يعني توفيق برخورداري از عنايت خاص الاهي و گفت وگوي عاشقانه معبود در مناجات شعبانيه نيز به روشني تبيين گرديده است. آنجا که امير مؤمنان(عليه السلام) مي فرمايند: الاهي وَاجْعَلْني مِمَّنْ نادَيْتَه فأجابَک ولاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِک فَناجَيْتَهُ سِرًّا وَعَمِلَ لَک جَهْراً؛(17) «خدايا، مرا در شمار کساني قرار ده که چون ايشان را ندا دادي تو را اجابت مي کنند و وقتي به آنان توجه کردي از تجلّي جلال و عظمتت مدهوش مي گردند. پس تو در باطن با ايشان راز مي گويي و آشکارا به کار تو مشغول مي گردد».