صفحه ٤٣

هيچ گاه از ياد معبود غافل نمي گردد. او عاشق خداست و عاشق هيچ گاه معشوقش را فراموش نمي کند. 
سومين خصلت و ويژ گي که خداوند به رضادهنده به خواست خود عنايت مي کند، اين است که نسبت به خود محبتي در دل او ايجاد مي کند که هيچ گاه محبت ديگري را بر محبت خدا ترجيح نمي دهد. شعاع محبت خدا سراسر دل او را فرا مي گيرد و جايي براي محبت به ديگران در دل او باقي نمي گذارد. درک محبت کامل به خداوند دشوار است و براي ما بسيار دشوار است تصور اينکه جز خدا کس و چيز ديگري را دوست نداشته باشيم، چه رسد که حقيقتاً خدا را دوست داشته باشيم و به غير او محبت نداشته باشيم. اين موهبت و مقام رفيع تنها براي دوستان و اولياي خداست که در وراي تعلقات و دل بستگي هاي حقيري که ديگران دارند، آنان به محبت اصيل و بي بديل الاهي دست يافته اند و عظمت و فراخناي بي نهايت آن، مانع دل سپردن آنان به محبت هاي حقير و محدود غيرالاهي مي گردد.
وقتي بنده مؤمن ره يافته به رضاي حق اين سان به معبود خويش محبت و عشق ورزيد، متقابلاً خداوند نيز او را دوست مي دارد و عاشق او مي گردد و چشم دلش را به تماشاي جلال و عظمت خويش وامي دارد و بر اثر تجلي جلال الاهي او مدهوش مي گردد. آن گاه خداوند بندگان برگزيده و خاص خود را که براي ديگران ناشناخته مانده اند به او مي شناساند و توفيق رفاقت و هم نشيني با آنها و استفاده از معارف، فضايل و کمالات آنها را به او عنايت مي کند. چنين بنده اي در عالي ترين درجه تعالي و عروج به کمال انساني، به مرتبه اي مي رسد که خداوند پيوسته به نجوا و گفت وگوي با او مي پردازد و چنان طعم و لذت گفت وگوي خويش را به دلش مي نشاند که ديگر رغبتي به گفت وگوي با انسان ها و هم نشيني با آنها را ندارد، مگر در مواردي که خداوند بخواهد و او را موظف و مکلف کند که با ديگران معاشرت کند و با آنان سخن گويد و درصدد رفع نيازهاي آنان برآيد.