صفحه ٤٤٣

 اُنس با قدرت مطلق مى توانيد از ضعف آزاد شويد، از طریق اُنس با علیم مطلق مى توانيد از جهل رهايى يابيد. كل دنيا صندوق است و محدوديت و لذا:

  گر هزاران است يك تن بيش نيست     جز خيالات عدد انديش نيست

  اگر كسى ده عدد آجرِ خود را تبدیل به هزار عدد آجر کرد باز هم آجر دارد و هنوز در محدوده ی آجرها و خیالات مربوط به آجرها زندگی می کند. چون نتوانسته به بالاتر از آجر نظر کند، افزايش تعداد آجرها، او را از محدوده ی آجرها خارج نمى كند. بايد با خدای بی نهایت مأنوس باشد تا از خیالات عدداندیش و از صندوق های متعدد فکری و خیالی آزاد شود و آسمانی گردد. البته معلوم است که اگر انسان خدا داشت آن خدا داشتن و آن آزادی منافاتى با آجر داشتن ندارد ولى اگر فقط آجر داشت گرفتار محدودیت های خیالاتِ عدداندیش شده است.
  اين تصور غلطى است كه گمان شود اگر بينش كسى الهى شد ديگر نبايد فكر و مطالعه و كار كند اتفاقا برعكس است، وقتى خدادار شدى درس و مطالعه و كار و زندگى ات به ثمر مى رسد. شيخ الرئيس مى گويد كسى که علوم واقعى را دوست ندارد از آن جهت ناقص است. علومى مثل علومی كه ارتباط بين ما و طبيعت را تصحیح می کند و يا علومى كه به ما نظم فكرى مى دهد نیاز روح ما است، این علوم را نمى توان دوست نداشت البته نبايد انسان تمام عمر خود را صرف اين نوع علوم بکند به طورى كه از خدا غافل شود. خداشناسىِ قوى و زندگىِ صحیح در دل طبيعت و مشاهده ی جلوه هاى ربوبى در عالم و حفظ تعادل، همه با هم خوب است.

  بقای بعد از فنا
  حضرت مى فرمايند وقتی عظمت و رفعت و قدرت خدا را دریافتی به گونه ای عمل کن که شایسته ی چنین بصیرتی است. و این همان نوع عملی است که اولیاء الهی داشتند و با نظر به هیچ بودن خود در مقابل خداوند، با اتصال به حضرت حق، خود را به بقای بعد از فنا می رساند و از خود فانی و به حق باقی می شدند و مولوی نیز ما را به بقایی که بعد از فنا پیش می آید دعوت می کند ومی گوید: