صفحه ١٨٣

 سوی دریا عزم کن زین آب گیر     بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر

  آفات رفاه
  بعد از آن که حضرت توصیه به تفقه در دين کردند، فرمودند: «عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْروُهِ» خود را در ناملایمات به صبر و شکیبائی عادت بده، یعنی اگر در مسیر قرب الهی امرى بر نفست گران آمد زود کار را رها نکن خود را وادار كن كه محكم بايستی و مگذار نفست به مصيبتِ رفاه گرفتار آيد.
  ابن خلدون در مقدمه ی جامعه شناسىِ خود یکی از عوامل سقوط تمدن  ها را با وجود شكوفايى ظاهرى، آلوده شدن به رفاه می داند. مى گويد شكوفايىِ ظاهرىِ يك تمدن نشانه ی سلامت آن تمدن نيست، اگر ملاحظه کردید هدفِ يك تمدن تنها براى كسب رفاه است بدون آن که به فضائل انسانی بپردازد، بدانيد كه مرگ چنین تمدنی حتمى است زیرا از علت حیات خود که همان مبارزه و تلاش و تحرك بوده است فاصله گرفته. آبادكردن زمين، كشف طبيعت، مبارزه و دفاع از حقوق جامعه و... از جمله نشانه هاى حيات يك تمدن است. وقتى اين تحرك ها متوقف گردد و تمدن به رفاه، آلوده شود سقوط آن تمدن آغاز شده است و مى توان اين سقوط را در اوج شكوفايى آن تمدن هم ديد او در توصیف دوران انحطاط و سقوط می گوید:
  شاخصه ی اصلی دوران انحطاط، شادکامی است. در آن دوران حاکم و محکوم هر دو راضی و خوشحالند. رفاه و ارضای هوس ها خوی و عادت همه است. در این مرحله دولت به آنچه پیشینیان به دست آورده اند، متکی است و در برابر هر قدرتی که به گسیختنِ رونق آنان بینجامد، ناتوان اند. در این دوران دولت به تدریج رو به فرسودگی و تجزیه می نهد. در توصیف دوران سقوط که پس از انحطاط واقع می شود می گوید: اسراف در این دوران فراوان است، دولت به پیری و مرگ تدریجی رسیده. لشکریان مزدور و اداریان، برای به چنگ آوردن قدرتِ حاکم دسیسه سازی می کنند و جز نام و نشان برای حاکم باقی نمی گذارند. سرانجام هجومی از بیرون به حیات دولت خاتمه می بخشد، یا ممکن است دولت آنقدر به انحطاط ادامه دهد که همچون فتیله ی چراغی که نفت آن پایان یافته خاموش شود.