صفحه ٢٧١

زاويه های ديگرى است، منظور او متخصصانى است که می خواهند در زیر پوشش آمارها ما را از حقیقتِ مطلب دور کنند. حكمت، فوق آمار است امّا ضد آمار نيست. منظور اين است كه آمار چشمِ روشنى براى ديدن حقايق نيست و بايد هنرِ تفسير حكيمانه ی اين نمودارها و آمارها را داشته باشيد وگرنه با اين نمودارها نمى توان به جايى رسيد، ابزاری است در دست متخصصان تا نقص ها و جهل هایشان را پنهان کنند. 

  راه نجات از علم غيرمفيد
  حال که روشن شد اگر هدف انسانى مان را گم كرديم علوم غیر مفید به صورت  علوم سرگرم كننده زندگى مان را فرا مى گيرند بدون آن که متوجه باشیم آن علوم غیر مفید اند، راه نجات از اين خطر آن است كه هدف اصيل خود را بشناسيم و دائماً متذکر اهداف متعالی خود باشیم و یک لحظه از راه اُنس با خدا و حضور ابدی خود در قیامت غافل نگردیم و این ها میسّر نمی شود مگر آن که راه های اُنس با خدا را در خدمتگذاری به مردم پیدا کنیم و این نیز میسّر نمی گردد مگر آن که نسبت به دیگر مردمان عشق بورزیم و در مقابل آن ها متواضع باشیم. چه زمان شومی است آن زمانی که ما انصاف را نسبت به دیگران از دست بدهیم و باز امیدوار اُنس با خدا باشیم در حالی که خداوند می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ» و خبر می دهد ملکوتیان برای چهره ی اشک آلود یک گناهکارِ پشیمان چقدر احترام قائل اند، ما از خطای گناهکارانِ پشیمان نمی گذریم چون به گمان علم داریم که کار آن گناهکاران گناه بوده. آیا نباید از آلوده بودن گناهکاران نگران بود و از خود بپرسیم آیا تنها آن ها در این گناه تقصیر داشتند و آیا آن چه برای آن ها پیش آمد طاقت فرسا نبود؟ چگونه می توانیم خدمت گذار مردم باشیم و راه اُنس با خدا را از طریق عشق به مردم به دست آوریم و از جنس روحانیتی شویم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از آن بهره مند بود تا آن جا که خداوند به او عتاب کرد نزدیک است از غم مردمی که مفتخر به دینداری نمی شوند خود را هلاک کنی؟ خداوند به رسولش فرمود: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنين »(16)  گويى مى خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهى به