صفحه ١٦٨

 سختی های انسان ساز
  فرهنگ انسان دينى، فرهنگ گريز از رفاه است، نه فرهنگ گريز از سختى. در روايات آمده است «البلاء للولاء ثمّ للاوصياء ثمّ للامثل فالأمثل»،(11)  بلاياى دنيا متوجه اولیاء الهی است، اوّل متوجّه پيغمبران است كه بهترين خلق هستند، و بعد از ايشان به اوصياى ايشان، و بعد از اوصيا از براى شيعيان و دوستان ايشان است، به تفاوت ضعف و قوّت ايمان كه هر كس تشبّهش به اولیاء الهی بيشتر است و ايمانش كامل تر، آزار و زحمتش در دنيا بيشتر است. و از این جهت اولیاء الهی نه تنها از بلا فرار نمى كنند بلكه برای رسیدن به شکیبائی لازم از آن استقبال هم می کنند. 
  مولوى در رابطه با برکاتی که سختی ها به همراه می آورد و انسان تصور می کند آن سختی ها او را نشانه گرفته اند مى گويد: 

  آن جفا با تو نباشد اى پسر     بلكه با خوى بدِ اندر تو در
  آن يكى مى زد يتيمى را به قهر     قند بُد آن ليك بنمودى چو زهر
  ديد مردى آنچنانش زار زار     آمد و بگرفت زودش در كنار
  گفت چندان اين يتيمك را زدى     چون نترسيدى ز قهر ايزدى
  گفت او را كى زدم اى جان دوست     من بر آن ديوى زدم كو اندر اوست

  من او را مى زنم تا شيطانى كه به درون او رفته است خارج شود. 

  بر نمد چوبى كه آن را مرد زد     بر نمد آن را نزد بر گرد زد

  اگر بر نمد چوب مى زنند براى آن است كه گرد و خاكهايش خارج شود. سختى ها نیز اينگونه اند. 

  مادر ار گويد تو را مرگ تو باد     مرگ آن خُو خواهد و مرگ فساد