صفحه ٤٤٨

 در چاه شيفتگی به دنيا
  در جلسه ی قبل ملاحظه فرمودید که چگونه حضرت علی(علیه السلام) ذهن ما را متوجه مقام ربوبى حضرت حق كردند و دل را به آنجا كشاندند كه جز خدا هيچ حقيقتى براى ما حقيقت نيست و اوست كه هم اوّل است و هم آخر است و ربوبيّتش ربوبيّت محض است و قلب ها هم نمى توانند بر آن ربوبيت احاطه پیدا كنند و تنها دل هاى بيدار در این دنیا دل هایی هستند که در شفقت و هراس و در محبت و ترسِ از حق به سر مى برند. آن ها از یک طرف به خود نگاه مى كنند كه هيچ اند هيچ و از طرف دیگر به حق نظر مى كنند كه همه چيز است همه چيز و اين عزم را در خود پرورانده اند كه ارتباط خود با حق را وسيله اى براى تجلیات انوار الهی در جان شان قرار دهند. حضرت ما را رساندند به جایی که به فرزندشان فرمودند: من قصّه ی دنيا را براى تو گفتم كه وضع و حال دنيا چگونه است و چگونه دست به دست می شود و دوام ندارد. عده اى با نظر به تذکرات امامان معصوم(علیهم السلام) دنيا را درست مى بينند و نسبت خود را با دنیا طوری تنظیم می کنند که فریب دنیا را نخورند، ولی عده اى خودشان را مى بينند و دنيا را درست نمى بينند، اين ها در واقع بازی خورده های دنیا هستند. آن هایی که در قلّه ی فهم نسبت به دنيا قرار می گیرند، دنیا را پایگاه پرواز روح خود به سوی ابدیت قرار می دهند و عده اى متأسفانه در چاه شيفتگىِ دنيا زندگی خود را به پوچی و بی حاصلی می کشانند. این است که ملاحظه می کنید این دو گروه درست عكس همدیگر موضع مى گيرند. آن هایی که دست به دست شدن دنیا را می نگرند چشم بصيرتشان باز شده و ماوراء دنیا، در افقی دیگر زندگی می کنند ولی آن هایی که چشم عقلشان را در برابر دنيا مى بندند همچنان جلو می روند تا چون نابینایان در چاه دنیا فرو  افتند. گروه اول می فهمند دنیا برای آن ها باقی نمی ماند و باید در این دنیا کاری کنند که در قیامت و در رجوع به حق دستشان خالی نباشد و ملکات اُنس با خداوند را با خود به قیامت برده باشند ولی گروه دوم که چشم عقل خود را با شیفتگی که نسبت به دنیا پیدا می کنند، می بندند دست خالی وارد محشر می شوند و آن چیزهایی را که تمام عمرِ خود را صرف آن ها کردند آنجا نمی یابند. برای توجه به این امر مهم حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: