صفحه ٣٩٤

 این چنین نسبت به حضور حکیمانه ی خداوند به سراغ ما آمد دیگر می فهمیم رنج ها چه جایگاهی دارند، و در آن حال در کنار پیامبران خدا می توان زندگی کرد که چگونه در مقابل انبوه مشکلاتی که مشرکان در برابرشان ایجاد می کردند می توانستند آلام و رنج ها را در کنار تفکر توحیدی معنا کنند، در هم آغوشی با همه ی غم ها، شراره هایی از ایمان را احساس می کردند. اعتماد به خدا آن ها را ظرفیتی این چنین می داد که از ورود به سخت ترین نوع زندگی هراسی به خود راه نمی دادند، وارد معرکه هایی می شدند که هرچند به ظاهر همه ی اطراف آن را نیزه های دشمن احاطه کرده بود ولی همه تبدیل به نورِ سپیدِ صبحِ طلوعِ سعادت بشر می شدند و آینده را نورانی می کردند. آری اعتماد به خدا منجر به تصمیمات خارق العاده می شود و در آن راستا با کمال تعجب فرودآمدن بر ساحل مرگ وسیله ی نجات از غرق می گردد. آیا باز هم شک داری که او می خواهد در درون ابتلائات، حضور خود را به ما بنمایاند؟

  جهت گيری صحيح روح
  امامِ عزيزی که در قله ی بصیرت ایستاده مى فرمايد: فرزندم! به ريسمان بندگى كسى چنگ بزن كه خالق و رازق توست، همان كه تو را به اين آرايش و تعادل رساند. حضرت با این کار چگونگی قدم گذاشتن در زندگیِ پایدار را می نمایانند، آن زندگی که در میان امواج سهمگین رو به جلو دارد. آیا به معنى «سَوّاكَ» که حضرت ما را متوجه آن کرده اند فکر کرده اید؟ راستی خداوند چگونه به ما سامان داده و ما را متعادل نموده است؟ نه تنها از نظر بیرونی و زندگی در عالم به ما سامان داده، بلکه از نظر جسمانی نیز ما را در تعادل خارق العاده ای شکل داده تا معلوم شود در هیچ موردی از ما غافل نبوده تا ما دغدغه ی آن مورد را داشته باشیم و از بندگی او کوتاه بیاییم. يكى از دوستان ما پايش تركش خورده بود و پزشک مربوطه حرکت انگشت شست او را ثابت كرد تا حرکتی نداشته باشد و اين خودش يك معضل برای زندگى او شده بود. يك انگشت پا را كه آدم مى گويد چيزى نيست ببينيد وقتى حركتِ مناسب خود را نتواند انجام دهد چه مشكلاتى برای انسان پیش می آورد. شما وقتى با دمپايى راه مى رويد اگر انگشت شصت پایتان حركت نداشته باشد وقتى پايتان را بلند كرديد دمپايى از پايتان