صفحه ٣٠١

حتماً درباره ی عرفا و اولياى خدا شنيده ايد كه با گفتن يك «بسم اللّه » طىّ الارض می كردند، آيا اين امر حكايتى جز اين دارد كه آن بزرگان جاى «بسم اللّه»  را در پنهانِ عالم شناخته بودند؟ حضور امام معصوم در عالم آنچنان است که همه ی عالم با تمام وجوه آن در نزد او حاضر است. معنای واسطه ی فیض بودن آن عزیزان جز این نیست. واسطه ی فیض بودن آن ها موجب می شود تا آن بزرگان عرش را به فرش متصل کنند تا فرشیان از انوار عرش محروم نگردند و در همین رابطه در دعاى شريف ندبه مى خوانيم: «ايْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأرْضِ وَ السَّماءِ»؛ يعنى كجاست آن سببى كه بين زمين و آسمان عامل اتّصال مادون به مافوق است.
  اين همان مفهوم واسطه ی فيض است؛ يعنى امام(علیه السلام) واسطه ی بين خدا و كلّ عالم هستى است و اگر متوجّه شويم كه امام(علیه السلام) يك حقيقت و يك مقام است در عالم، مى رسيم به اين كه حتّى ملائكه هم وجود خود را از امام مى گيرند. وقتى فهميديم امام واسطه ی فيض است و واسطه ی فيض بودن؛ يعنى  مقامی که از نظر حقيقت از همه ی موجودات حتّى از ملائكه ی مقرّب هم بالاتر است، جامع بودن حضرت برایمان روشن می شود و جایگاه رهنمودهای او را درست درک می کنیم و به همان اندازه با آن رهنمودها برخورد جدّی می نماییم. 

  حضوری فوق زمان و مكان
  براى فهميدن نحوه ی حضور امام در هستى به نقشى كه مقام «مَن» یا نفس ناطقه ی انسان در «تن» او دارد توجّه كنيد. شما ملاحظه می کنید که هيچ بُعدى از ابعاد «تنِ» شما براى «من یا نفس ناطقه ی شما» پنهان نيست با اين كه هر قسمت از «تنِ» آدمى از قسمت ديگرِ تن او جدا است. يعنى اگر دست شما زخم شود پاى شما زخم نشده است امّا روح شما آنچنان است كه از هر قسمت بدنتان تأثير مى پذيرد و متقابلاً بر آن نيز تأثير مى گذارد. نحوه ی حضور «من» انسان در «بدن» او مانند حضور حقیقت کلی عالم است در عالم. وقتى مى گوييد: «من پايم را تكان دادم» اين «من» نه در درون پاى شماست و نه بيرون از آن، همين طور است وقتى هم كه مى گوييد: «من سرم را تكان دادم.» اگر چنان بود كه «منِ» شما مثل یک پدیده ی مادی در پاى شما بود ديگر در سر شما نبود و اگر در سرِ شما بود ديگر در پاى شما نبود ولی چون یک