صفحه ٣٣١

 برسند. شايد در حال حاضر بتوانيم عيب كار را بفهميم ولى چون در بى فكرى به سر مى بريم چگونگى عبور از عيب را نمى دانيم چون نياز به مبانى داريم، آن هم آن مبانى كه مثل هوا است و بايد احساس كنيم بدون آن كه بتوان به آن اشاره كرد. مبادى مثل بَنايى است كه فلسفه و علم و سياست و اقتصاد همه محصول آن اند، بدون آن كه بتوان به روش علم حصولى از آن سخن گفت، مبادى چيزى است كه ريشه در وضع حضورى ما در جهان هستى دارد.

  عامل تشخيص انحراف
  حضرت با توجه به آثار سوء گسست تاریخی به فرزندشان مى فرمايند گذشتگانِ تو نیز مثل تو به زندگى نظر داشتند و فكر مى كردند و لذا تفكر بر زندگى گذشتگان و تأمل بر گذشته ی تاريخى که در آن به سر می برید موجب می شود تا بفهمید آن ها آنچه را كه شناختند و نيكو يافتند برگرفتند و آنچه را که بر عهده شان نبود رها كردند و راه را برای آن که ما بهتر زندگیِ خود را ادامه دهیم هموار کردند. مگر زندگى صحيح جز اين است که انسان زندگی را از آنجایی شروع کند که گذشتگان به انتها رساندند؟ مردمِ غيرِمتدين و غيرمتفكر، در تمام طول تاريخ، خود را زير لگدِ كارهاى من درآورى - كه نه تنها بر عهده شان نيست بلكه هيچ نفعى هم برايشان ندارد - له كرده اند. وقتى ملتى عقل دينى نداشت به اسم دين، پدر خود را درمى آورد. خداوند به بنى اسرائيل فرمود يك گاو بكشيد و به آن جوانی که به قتل رسیده بزنيد تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند و از اختلافات راحت شوید. ولی آن ها گفتند مگر مى شود؟ حتما گاو خاصى است كه چنین کاری از آن می آید و همچنان کار را برای خود سخت و سخت تر کردند تا آنجایی که قرآن می فرماید: «وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ»(1)  نزدیک بود انجام ندهند. همين بينش بنی اسرائيلى به سراغ ما آمده است و به دست خودمان کارهایمان را سخت می کنیم، جشن تكليف برای دخترمان می گیریم ولی تصور می کنیم به طور ساده نمى توان این کار را انجام داد، همان طور که فراموش كرده ایم مسئله ی مهمی مثل مَحرم شدن زن و مرد در اسلام به خواندن يك صيغه ی ساده است. قرآن در وصف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: یکی از