صفحه ٢٦

انسان طوری است که می تواند محدوده ی حیوانی را بنگرد. حیوان تنها شهوت دارد ولى انسان، هم شهوت دارد و هم شهوت داشتن خودش را مى‏تواند ارزيابى كند. با اين تفصيل بايد دقت كرد كه حضرت على(علیه السلام) چرا در عین آن که در دنیا زندگی می کنند زندگی خود را تحلیل می نمایند و متوجه اند زندگی در دنیا در شخصیت انسان چه جايگاهى دارد. 
  حضرت علی(علیه السلام) در جملات فوق نشان می دهند که ناظرِ فانى شدن شان در زندگی دنیا هستند. واضح است كه فانى شدن به تنهايى مطرح نيست زیرا انسان‏ها بخواهند يا نخواهند نسبت به زندگی در دنیا در حال فانى شدن هستند، خواه‏ناخواه پير مى‏شوند و مى‏ميرند. اما مهم اين است كه انسان بتواند پيرشدنش را ببيند و در زندگی جایگاه پیرشدن خود را درست تحلیل کند. كسى كه پيرشدنش را ببيند، بيدار است. يك وقت است كه عمر بر آدمى مى‏گذرد و يك وقت آدمى مى‏بيند كه عمر بر او مى گذرد و نسبت به گذشت عمرش بصير است. حضرت در این نامه مى‏فرمایند: اين نامه از طرف كسى است كه در حال فنا است و فناى خودش را مى‏بيند و به گذران زمان آگاهی دارد. «اَلْمُدْبِرِ الْعُمُر» به عمر پشت كرده و آن را پشت‏سر گذاشته است. باز هم ملاحظه کنید كه همه ی انسان‏ها، عمر خود را پشت‏سر مى‏گذارند اما هركس متذکر این واقعیت نیست تا جایگاه خود را نسبت به عمری که در حال رفتن است تعریف کند، خيلى فرق است بين اين دو، آن کس که نسبت به گذران عمرِ خود آگاهی حضوری  دارد نه تنها دلواپس قضیه نیست بلکه از آن استفاده هم مى‏كند و در حالتی معنوی قرار می گیرد. 
 
 كنار آمدن با واقعيات
  «اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْر»: این نامه، نامه ی كسى است به تو اى فرزندم كه واقعیات روزگار را پذيرفته است و از یک جهت به عنوان یک واقعیت تسليم آن شده است و لذا به جای آن که بخواهد با قواعد روزگار مقابله کند از شرایط موجود به نفع تعالی خود بهره می گیرد. اين جمله، موضوع بسيار دقیقی را متذکر می شود. هيچ كدام از ما نیست که در معرض بلاي دنیا نباشد، همه به نحوی در اين دنيا دچار انواع سختى ها هستند، پير و جوان هم ندارد. در رویارویی با چنين وضعى هر انسانى مى‏تواند دو نوع موضع اختيار كند. يا مى‏فهمد كه قصه ی