صفحه ١٠٩

  يأس و غم و ناراحتى مى گردد. اما كسى كه دنيا براى او اصل نيست، اگر دنيا به او رو كند نگران است كه چگونه از آن استفاده صحيح بكند و اگر هم به او پشت كند براى او اهميتى ندارد. اين شيطان است كه اهل دنيا را از فقر مى ترساند و در اهل دنیا احساس فقر دروغين ايجاد مى كند و قرآن نیز در این رابطه می فرماید: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ»(9)  شيطان، شما را از فقر و تهيدستى مى ترساند؛ و به فحشا امر مى كند؛ ولى خداوند وعده ی «آمرزش» و «فزونى» به شما مى دهد؛ و خداوند، قدرتش وسيع، و به هر چيز داناست.
  
  تمدن غربی، تمدنی نيازآفرين
  به گفته ی شهید آوینی در کتاب «مبانی توسعه و تمدن غرب»: تمدن فعلى نيازآفرين است حتی یک اقتصاددان ممکن است این سؤالِ بجا را مطرح کند: هنگامی که زمین، یعنی تنها جایگاهی که برای زیست در اختیار داریم، به موادی آلوده گردد که عامل نقص بدنی در کودکان یا نوادگان ما گردد، پیشرفت اقتصادی، یا به اصطلاح سطح بالای زندگی، چه معنایی خواهد داشت؟ ایشان از قول شوماخر واژه ی «دیکتاتوری اقتصاد» را به کمک می گیرد که می گوید: برای ساختن نیروگاه های متعارف، خواه بر اساس استفاده از زغال سنگ و خواه استفاده از نفت، و یا نیروگاه های هسته ای، با توجه به مبانی اقتصادی تصمیم گیری می شود؛ و شاید کمترین توجه به «پیامدهای اجتماعی» مبذول گردد.
  شهید آوینی متوجه است، روند کنونیِ توسعه ی اقتصادی در جهان، سیری جدا از انسان یافته است و بشریت را جبراً در مسیری ناخواسته به سوی نابودیِ حیات طبیعی پیش می راند. می گوید: روند کنونیِ توسعه ی اقتصادی که در ذات خویش با رشد غول آسای تکنولوژی متحد است، بشریت را ایجاباً در مسیری می راند که با اختیار و اراده ی آزادِ انسانی منافات دارد. هر چند این سیر جبری نیست، نباید از نظر دور داشت که هیچ کس جز معدودی از خاصه ی اولیای خدا نمی توانند گردن خویش را از طوق عبودیت آن آزاد کنند. همین موجبیت است