صفحه ٢٦٧

 و به همين امر قناعت مى كنيم؛ و لهذا چهل سال قرآن شريف را مى خوانيم و به هيچ وجه از آن استفاده اى حاصل نشود جز اجر و ثواب قرائت. و يا اگر نظر تعليم و تعلّم داشته باشيم، با نكات بديعيّه و بيانيّه و وجوه اعجاز آن، و قدرى بالاتر، جهات تاريخى و سبب نزول آيات، و اوقات نزول، و مكّى و مدنى بودن آيات و سور، و اختلاف قرائات و اختلاف مفسرين از عامّه و خاصه، و ديگر امور عَرَضيّه خارج از مقصد كه خود آن ها موجب احتجاب از قرآن و غفلت از ذكر الهى است، سر و كار داريم. بلكه مفسرين بزرگ ما نيز عمده ی همّ خود را صرف در يكى از اين جهات يا بيشتر كرده و باب تعليمات را به روى مردم مفتوح نكرده اند.

  شاهکار شيطان
  حضرت امام در ادامه می فرمایند:
به عقيده ی نويسنده تا كنون تفسير براى كتاب خدا نوشته نشده. به طور كلّى معنى «تفسير» كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد؛ و نظر مهم به آن، بيان منظور صاحب كتاب باشد. اين كتاب شريف، كه به شهادت خداى تعالى كتاب هدايت و تعليم است و نور طريق سلوك انسانيّت است، بايد مفسِّر در هر قصه از قصص آن، بلكه هر آيه از آيات آن، جهت  اهتداء به عالم غيب و حيث راه نمايى به طرق سعادت و سلوك طريق معرفت و انسانيّت را به متعلّم بفهماند. مفسِّر وقتى «مقصد» از نزول را بما فهماند مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور كه در تفاسير وارد است. در همين قصه ی آدم و حوا و قضاياى آنها با ابليس از اوّل خلقت آنها تا ورود آنها در ارض، كه حق تعالى مكرّر در كتاب خود ذكر فرموده، چقدر معارف و مواعظ مذكور و مرموز است و ما را به چقدر از معايب نفس و اخلاق ابليسى و كمالات آن و معارف آدمى آشنا مى كند و ما از آن غافل هستيم.... مقصود ما آن است كه راه استفاده از اين كتاب شريف را، كه تنها كتاب سلوك الى اللَّه و يكتا كتاب تهذيب نفوس و آداب و سنن الهيّه است و بزرگ تر وسيله ی رابطه ی بين خالق و خلق و عروة الوثقى و حبل المتين تمسّك به عزّ ربوبيّت است، بايد به روى مردم مفتوح نمود. ... صاحب اين كتاب سكّاكى و شيخ نيست كه مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سيبويه و خليل نيست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودى و ابن خلّكان نيست تا در اطراف تاريخ عالم بحث كند؛ اين كتاب چون عصاى موسى و يد بيضاى آن سرور، يا دمِ