صفحه ١٣٦

 چشمان مان را ببنديم و بگوييم نمى بينم، اين كه مشخص است سوءاستفاده از كلام امام الموحّدين(علیه السلام) است امّا آن وقتی که موضوع واقعا همه ی ابعادش برايمان روشن نیست و خطر گمراهی در پیش است مواظب باشیم اقدامی انجام ندهیم و از خدا بخواهیم راه را برای ما روشن کند. حضرت صادق(علیه السلام) می فرمایند: «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَة»(3)  با تقواترین مردم کسی است که در هنگام روبرو شدن با چیزی که حق و باطل آن معلوم نیست، توقف می کند و به عملی دست نمی زند و یا حضرت علی(علیه السلام) در وصیت به فرزندشان هنگام احتضار می فرمایند: «أُوصِيكَ يَا بُنَيَّ بِالصَّلَاةِ عِنْدَ وَقْتِهَا وَ الزَّكَاةِ فِي أَهْلِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا وَ الصَّمْتِ عِنْدَ الشُّبْهَة»(4)  ای فرزندم تو را به نماز اول وقت و دادن زکات به اهل اش و در موقع اش و سکوت هنگامی که موضوع روشن نیست توصیه می کنم. به گفته ی مولوی: 

  ظالم آن قومى كه چشمان دوختند     آن سخن ها عالمى را سوختند
  عالمى را يك سخن ويران كند     روبهان مرده را شيران كند

  غفلت از ضعف های خود و فروافتادن در مبهمات
  داستان كر و بيمار در مثنوى پيامش همين است كه آن مرد ناشنوا مى خواست به عيادت بيمار برود و از طرفى نمى خواست ضعف خود را بپذيرد و آن جایی که باید متوقف شود، توقف کند، به همین جهت ناشنوايى خود را پنهان كرد و مثل یک انسان شنوا وارد عمل شد فکر کرد لازمه ی آن عيادت، داشتنِ گوش شنواست ولی طوری عمل کرد که احتمال خطا در آن زیاد بود، در حالی که اگر قبول كرده بود با آشكاركردن ضعف خود وارد عمل شود، گرفتار آن خطاها نمی شد و انتظارهاى بيجا به وجود نمی آورد. مولوى مى گويد: 

  آن كرى را گفت افزون مايه اى     كه تو را رنجور شد همسايه اى
  گفت با خود كر، كه با گوش گران     من چه دريابم ز گفت آن جوان