صفحه ٤٠٧

 دیگر آتشی موجود نخواهد بود. و یا اگر مثلاً آن یکی اراده می کرد جهان موجود باشد، آن دیگری حتماً اراده می کرد جهان موجود نباشد، در این صورت ديگر جهانی باقی نمی ماند و هیچ چیز تحقق خارجى پیدا نمی کرد، چون اراده ی هر دوی آن ها مطلق است و باید شامل همه ی جهان با همه ی ابعاد آن باشد. در حالى كه فعلاً مى بينيم آتش سوزنده است و دنيا هم وجود دارد، پس بايد تنها يك اراده ی مطلق در صحنه باشد و ما با آثار يك حكومت روبه روئیم، بر همین اساس حكماء می فرمایند: اگر دو خدا بود هيچ چيز در عالم نبود. قرآن می فرمایند: «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ اِلاَّ اللّه َ لَفَسَدَتا»(1)  اگر در زمين و آسمان غير از خدا، خداى ديگرى بود، زمين و آسمان فاسد مى شد. اگر كلمه ی فساد را به معنى نابودى بگيريم، این آیه با بحثى كه مطرح شد تطابق دارد.

  رابطه ی دوگانگی با نقص
  به هر حال عنایت دارید که یگانگی شرط کمال خداوند است چون اگر دو خدا در عالم بود هیچ کدام کامل نبودند، زیرا کمالاتی این خدا داشت که آن دیگری نداشت و بالعکس و در آن صورت هیچ کدام خدا نبودند چون نقص با واجب الوجودبودن و عین وجود بودن خدا نمی سازد. یگانگی خدا موجب می شود که انسان با تمام وجود قلب خود را متوجه آن حقیقت یگانه نماید و در ذیل یگانگی او به یگانگی شخصیت برسد. همچنان که آب حقیقت تری است، خداوند حقیقت وجود و حقیقت هر کمالی است که انسان برای تعالی خود به آن نیاز دارد و تنها با اُنس با چنین خدایی می توان به نقطه ی مطلوب خود دست یافت. همه چیز روی به کمال مطلق دارد تا با حقیقت خود مرتبط باشد و انسان ها از صورت موهوم خود به در آیند و در زیر مدیریت یگانه ی عالم با اطمینان به زندگی ادامه دهند. راستی چقدر وحشت زا بود اگر انسان در عالم هستی با مدیریت های چندگانه ای روبه رو بود. 
  فرمودند: فرزندم! اگر براى پروردگارت شريكى بود حتما آثار قدرت و ملك او را مى ديدى، در صورتى كه عالم تماماً مظهر تدبیر يك قدرت و يك حکمت است، به طوری