صفحه ٣٦١

چه فقدان عظیمی است برای انسان وقتی موجودی را که به تنهایی جان جهان است احساس نکند. آری به گفته ی ویکتور هوگو: «خدا پشت گوش همه چیز است اما همه چیز خدا را پنهان می دارند» تصور این که جهان را حوادث پراکنده و سرگردان پر کرده، درست در مقابل نگرشی است که حضرت علی(علیه السلام) می نمایانند و گوشزد می کنند كه چهره هاى متفاوت زندگى همه در قبضه ی يك قدرت واحد و حكيم قرار دارند، قصه ی اين چهره هاى متفاوت، قصه ی كفه هاى ترازوست كه هرچند به ظاهر، ضد هم عمل مى كنند ولى در حقيقت، هر دو در وزن كردن اجسام یک هدف را دنبال می نمایند.
  
  رؤيای مخوف 
  کیست که گذرگاه یک ذرّه را این اندازه به حساب شکل داده، چه کسی جزر و مدها را در بی نهایت بزرگ و بی نهایت کوچک مدیریت می کند در حالی که همه در جای خود ضروری هستند؟ رؤیای مخوفی است اگر انسان متوجه نباشد بین موجودات و اشیاء روابط دقیقی حاکم است. در این مجموعه ی پایان ناپذیر از خورشید گرفته تا پشه هیچ چیز دیگری را خوار نمی شمارد، همه در جای خودشان هستند، همه ی پرندگانی که پرواز می کنند رشته ی مأموریت الهی خود را برگردن دارند. وقتی دیدیم همان کسی که فانی می کند همان کسی است که برمی گرداند می فهمیم آنجا که نگاه با تلسکوپ تمام می شود، نگاه با میکرسکوب آغاز می گردد. کدامیک عظیم ترند؟ ازدحام ستارگان در آسمان یا ازدحام هزاران موجود ذرّه بینی در یک قطره آب؟ وقتی همه چیز در دست خدای بزرگ است چه چیزی کوچک است، حتی اگر آن موجودات، موجوداتی ذرّه بینی باشند و چه چیزی بزرگ است حتی اگر آن چیز انبوه کهکشان ها باشد؟ 
  براى اين كه به عمق سخن حضرت در این رابطه پی ببریم که تأکید دارند مالک مرگ همان مالک حیات است و همان که مبتلا می کند همان کسی است که عافیت می بخشد. بايد از خود بپرسیم چه شده كه حضرت بر اين نكته به عنوان يك وصيت بزرگ دست گذاشته اند، به عبارت ديگر اشكال ما انسان ها كجاست كه با دانستن اين نكته، نجات پيدا مى كنيم؟