صفحه ١٢٨

  توجه به قيامت عامل نجات از سايه های ذهنی
  اگر كسى مى خواهد جدّى نبودن دنيا را بفهمد بايد جدّى بودن قيامت و ابدیت براى او روشن شود. زیرا در برابر هر حقیقت و راستى، يك دروغ قرار دارد. اگر كسى بگويد الان شب است و ديگرى بگويد الان روز است، حتما يكى دروغ است. اگر بگوييم كه قيامت جدى است و حقیقت زندگی انسان، خودش را در قيامت ظاهر می کند، پس دروغ است كه انسان در دنيا به تمام حقيقت زندگی اش دست یابد. وقتى كه حضرت مى فرمايند: «فَاَصْلِحْ مَثواكَ» و توصیه می کنند که محل و مأواى خود را اصلاح كن. می خواهند بفرمایند دنیا اساساً محل و جای ماندن نیست، چون نفرموده اند مأواى آخرتت را اصلاح كن بلكه تنها فرمودند مأوايت را اصلاح كن «مثوای» به معنای جایگاه و محل ماندن است. پس اصلاً دنيا مأواىِ آدمى نيست تا بفرمایند: مأواى آخرتت را حفظ كن. دنيا چيزى نيست كه آدمى بخواهد حرف آن را بزند. به گفته ی جناب حافظ:

  سوداگران عالم پندار را بگو     سرمايه كم كنيد كه سود و زيان يكى است

  كلّ اين دنيا، پندار است و سود و زيان در آن يكى است، چون دنيا «هيچى» است و خيلى زياد آن با كمى از آن فرقى ندارد. 
  علامه طباطبايى رحمه الله در شعر مشهور خود می فرمایند: 

  چه دارد جهان جز دل و مهر يار     مگر توده  هايى و پندارها

  اين جهان فقط يك چيز حقیقی برای انسان می تواند داشته باشد و آن عشق و مهر به خداست و غير از آن به جز پاره ها و پندارهايى بيش نيست. در پايان جلسه ی قبل يكى از دوستان فرمودند با اين سخنانى كه شما مى گوييد آدم احساس مى كند كه بايد دست از فعاليت بردارد و در گوشه ی خانه اش بنشيند! بنده به آن عزیز عرض کردم متوجه باشید اين سخنان را كسى بيان مى كند كه زندگى اش سرشار از فعاليت برای اصلاح جامعه بوده، مگر حضرت على(علیه السلام) گوشه ی خانه شان نشسته بودند؟! منظور حضرت از اين توصیه ها این است كه كارهای بيخود و بیهوده انجام ندهیم، چون وقتی فعالیت های ما با رویکرد آبادانی قیامت مان نباشد آن کارها نه به درد مردم می خورد و نه به درد خودمان.