صفحه ٣٩٦

 اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيما خَلَقْتَنِي لَهُ» خداوندا! بی نیازم کن از آن نوع اموری که مرا به خودشان مشغول می کنند و من را وادار به آنچه که فردای قیامت از آن از من سؤال می نمایی و روزگارم را از کارهای بی جا آسوده گردان تا زندگی ام در آنچه برای آن خلق کردی صرف شود. وقتى جهت گيرى روحتان درست شد و همه ی حقايق را در خدا دیدید و همه چیز را از خدا خواستيد به توحیدی رسیده اید که مقصد و مقصود همه ی انبیاء و اولیاء می باشد. 

  عرفان حقيقی
  تا اين جا چنانچه ملاحظه فرمودید حضرت روشن کردند منشأ همه ی نیازهای بشر خداوند است تا مخاطبِ ایشان به اعتصام و اعتماد لازم نسبت به پروردگار عالم برسد و آن بصيرت لازم که هرکس باید در این دنیا به دست آورد، برای انسان حاصل شود. تا اگر کسی می خواهد به نور دریای علمِ حق منور شود بداند باید با بندگی خداوند به چنین علمی برسد، یعنی با جهت گيرى قلب به سوی خداوند است که قلب در معرض انوار الهی قرار می گیرد و منور به نور اسم علیم می شود. حضرت فرمودند: «وَ إلَیْهِ رَغْبَتُکَ وَ مِنْهُ شَفَقَتُک» دل در گرو او داشته باش و از او حساب ببر. شفقت به معنی ترسِ همراه با اميد است. می فرمایند: رغبت تو باید به سوی او باشد تا قلبت از خستگى نسبت به امور دنیا خارج شود و به آنچه باید برسد نزدیک گردد و تحت تأثیر انوار حقایق قرار گیرد و راه حق را از باطن با جان خود تشخیص دهد و اگر باید نگران باشی باید از او نگران باشی که اعمال تو را شایسته ی مقام بندگی نبیند.
  اگر جایگاه سخنان حضرت مولی الموحدین(علیه السلام) را بشناسید مطمئن باشید نه تنها از آنها به راحتی عبور نمى كنيد بلکه متوجه می شوید چاره ی همه ی دردها همین است. بعضى از دوستان مى پرسند چكار كنيم تا عرفان بدانيم و مثل عرفا چشممان به حقايق الهى باز شود. عرض بنده آن است که هيچ عارفى هيچ حرفى بلندتر و کارسازتر از اين جملات که حضرت می فرمایند ندارد، هنر عرفا آن است که تلاش کرده اند به خوبی این سخنان را بفهمند و به قلب شان برسانند، آن وقت پرده ها و حجاب ها از جلو چشمشان كنار مى رود و دائم تحت تأثیر تجلیات عالم معنا، به توجهات قلبى نایل می شوند. همه ی حقیقت همین سخنان است که حضرت مولی