صفحه ١٨٦

  غصه در آن دل بود کز هوس او تهی است      غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
   ای غم اگر زر شوی ور همه شکّر شوی      بندم لب گویمت، خواجه شکرخوار نیست
   در دل اگر تَنگی است تَنْگ شکرهای اوست      ور سفری در دل است جز بَرِ دلدار نیست
   ماه ازل روی او، بیت و غزل بوی او      بُوی بُوَد قِسْم آنکْ محرم دیدار نیست

  وقتی انسان پناهی مطمئن یعنی خداوند را دارد اگر غم به اندازه ی مو هم باریک شود نمی تواند نفوذی در جان او داشته باشد. غصه در آن دلی است که هوای رجوع به حضرت حق در آن نیست، حتی اگر غم به صورت زر یا شکر در آید تا در دل جا باز کند نمی تواند. انسانی که کار خود را به خدا واگذار کرده با بصیرتِ تمام مانع ورود چنین غم هایی می شود، چون طالب شِکَر حق است و جز سفر به سوی دلدارِ حقیقی هیچ سفر دیگری را اراده نمی کند. 

  تحرکی برتر
  در راستای امر فوق و سپردن امور به خداوند، مى فرمايند: «وَ اَخْلِصْ فِى الْمَسْأَلَةِ لِرَبِّكَ فَإِنَّ بِيَدِهِ العَطاءَ و الْحِرْمانَ» هرچه مى خواهى فقط از خدا بخواه، چون تنها خداست كه مى بخشد و يا محروم مى كند. اگر چيزى مى خواهى تنها خداست كه می تواند به تو بدهد و اگر مى ترسى كه از چيزى محروم شوى تنها خداست كه انسان را محروم می کند، پس در این مورد هم نباید از غضبِ ناكسان ترس به خود راه دهی. 
  ابتدا فرمودند همه ی امور را به خدا بسپار که در آن صورت خود را به پناهگاهی مطمئن و نگهبانی شکوهمند سپرده ای و در این فراز می فرمایند: تمام تقاضاهايت را تنها از خدا بخواه که عطا و حرمان در دست اوست. ممكن است كسى پیام اصلی این توصیه ها را نفهمد و تصور کند با اين اوصاف بايد گوشه ی خانه نشست و كارى نكرد! در صورتى كه سخن امام مفهومى به مراتب بلندتر از اين برداشتِ سطحى دارد. این توصیه ها راه نجات است در اموری که بدان وارد می شویم، به همان صورت که خود حضرت عمل کردند، آيا خودِ امام گوشه ی خانه شان نشستند و هيچ كارى نكردند یا بزرگ ترین صحنه های تاریخ را شکل دادند و در صحنه هایی وارد شدند که هیچ کس جز ایشان در آن زمان امکان ورود در آن صحنه ها را نداشت؟ چون عقيده ی امام اين بود كه همه ی امور خود را به خدا بسپارند و همه ی تقاضاهايشان را هم از خدا