صفحه ٣٠٨

 حضرت فرمودند: فرزندم! قلب تو جوان و روحت سالم است. تو داراى نيّتى سالم و نفسى صاف هستى: «ذو نِيَّةٍ سليمَةٍ وَ نَفْسٍ صافِيَةٍ» و من مى خواهم شروع کنم برای تو تعليم كتاب خدا و تأويل آن را: «وَ أَنْ اَبْتَدِئَكَ بِتَعليمِ كِتابِ اللّه ِ وَ تَأْويلِهِ» كه بحث آن گذشت. بنده فقط روى اين محور تأكيد مى كنم كه ملاحظه بفرمائید حضرت مى خواهند كتاب خدا و شرايع و احكام و حلال و حرام اسلام را به فرزندشان بياموزند و پا را از آن فراتر نگذارند، می فرمایند: «و لااُجاوِزُ ذلِكَ بِكَ اِلى غَيْرِهِ» و نمى خواهم از اين محدوده جاى ديگرى بروم. به عبارت ديگر مى خواهند همه ی كمالاتی را که یک انسان در فهم دين و عمل به آن نیاز دارد خلاصه کنند ولی به عنوان یک موضوع فرعی به موضوعات اجتماعی می پردازند تا چيزهايى كه مردم را گيج كرده و به فتنه   انداخته، او را به مشکل نیندازد. فرمودند: ترسیدم مبادا آن میل ها و افکاری که مردم را دچار انحراف و اختلاف کرده، تو را نیز به مشکل بیندازد. همين جا بود كه نتيجه گرفتيم هر انسانِ مؤمنی بايد جريان هاى سياسى زمانه ی خود را بشناسد ولى در کلافه ی جريان هاى سياسى گرفتار نشود. در راستای چنین آموزشی حضرت می فرمایند:

  عوامل كنترل هوس
  «وَ اعْلَمْ يا بُنَىَّ اَنَّ اَحَبَّ ما اَنْتَ آخِذٌ بِهِ اِلىَّ مِنْ وَصِيَّتى تَقْوَى اللّه ِ وَ الاِْقْتِصارُ عَلى ما فَرَضَهُ اللّه ُ عَلَيْكَ وَ الاَْخْذُ بِما مَضى عَلَيْهِ الاَْوَّلُونَ مِنْ آبائِكَ وَ الصّالِحُونَ مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ» 
  فرزندم! آن چه دوست دارم تو از وصيتم بپذيرى، تقواى الهى است و اکتفا بر آن چه خداوند بر تو واجب کرده و در پیش گرفتن راهی که نیاکانت در پیش گرفتند و نیکان از خاندانت پیمودند. 
  اقتصار يعنى خود را محدود كردن و منظور حضرت آن است كه تمام سعى انسان باید طوری باشد که هرگز واجبات خدا ترك نشود و اصل کار او رعایت «مَا فَرَضَ الله» باشد. شرط چنین حضوری ایجاد احساسی است که در پرتو آن احساس حریم الهی را پاس بداریم. شما ابتدا به قلب خود رجوع كنيد و ببينيد آيا حريمى براى خدا قائل است؟ اگر چنین حرمت گذاری را احساس کردید بدانید بحمدالله به تقواى الهى نزدیک شده اید. هرچه شدت این حرمت نگه داشتن شدیدتر باشد به تقواى الهىِ شدیدتری دست یافته اید. اگر انسان در