صفحه ٣٩٠

متوجه جهل تمدن غربی بشویم و نظر به سنت هایی داشته باشیم که ماوراء علم امروزینِ ما در عالم جریان دارند.
  تا به این درجه از شعور نرسیم که نادانی های ما در این عالم بیشتر از دانایی های ما است و خداوند اراده کرده است با ارسال رسولان و وَحی الهی بر علم ما بیفزاید، هیچ قدمی در جهت رفع بحران های موجود برنداشته ایم.

  علمی ماوراء کلام
  حضرت مى فرمايند جهان، جهان امتحان در نعمت ها است و در چنین جهانی اگر مسئله اى و سنتى را نفهميدى آن را بر جهالت خود حمل كن، همان طور که وقتى به دنيا آمدى چيزى نمى دانستى سپس دانا شدی، حالا هم اگر متوجه قواعد نظام عالم بودی مسیر دانایی را شروع خواهی کرد. عمده آن است که از ابتدا نگاه خود را نسبت به عالم درست کنیم و بدانیم هزاران مجهول در برابر ما است، با چنین نگاهی خود را در مسیر دانایی قرار می دهیم. در این نگاه است که انسان می پذیرد جاهل است و می تواند دانا شود. اگر كسى نادانى خود را نشناسد و نپذیرد، حجابى بين خود و حق و حقیقت ایجاد کرده است که هيچ وقت رفع نمی شود. امّا اگر نادانى خود را شناخت و متوجه چگونگی نظام عالم شد، كم كم به طور صحیح در مسیر دانایی نسبت به قواعد و سنن عالم پای می گذارد. گاهى دانايىِ ما در حدّ كتاب هايى است كه خوانده ايم ولی گاهى دانايىِ ما در آن حدّى است كه بفهميم نادانيم، ولی نادانی به معنای خاص که همان نادانی به قواعد عالمی است که خداوند بشر را در آن عالم بین نعمت و ابتلا و جزاء برای معاد قرار داده است. در این نادانی است که انسان با خدا ارتباط پيدا مى كند و چيزهايى مى فهمد كه در هيچ كتابى نمی یابد. دانایی که با علم به جهلِ خود حاصل می شود، ما را به علمی می رساند که ما فوق کلام است، مولوی می گوید:

  اى خدا جان را تو بنما آن مقام     كاندر آن بى حرف مى رويد كلام

  این یک نوع دانايى خاص است که با زبان حاصل نمی شود. مولوی باز در این رابطه می گوید:

  باقى اين گفته آيد بى زبان     در دل آن كس كه دارد نور جان