صفحه ٢٧٦

چه غوغايی است درون سينه ی جوانان 
  نكته ی ديگرى كه در موضوع تربیت و ارتباط با جوانان قابل توجّه است، ارتباط اميدوارانه با جوانان است و لذا نه تنها همواره امید به موفقیت را در جوانان باید زنده نگه دارید بلکه لازم است خودمان نیز هرگز از ارتباط با جوانان خسته نشويم و در تربیت آن ها مأیوس نگردیم. به خصوص در ارتباط با جوانان دبيرستانى و دانشگاهى، هرچند در برخورد اوليه با ما مقابله هم مى كنند ولى شما با آن ها قهر نكنيد، بعداً مى بينيد كه سخن شما را در عمل پذیرفته است هر چند در ابتدا این را نشان نمى دهند، شما از طریق تذکرات دینی عملاً به او می گویید: در اعماق وجدان خود این سخن را بنگر، درست است که او این کار را بی ارتعاش انجام نمی دهد ولی ارتعاشات سخن ما وجدان او را به حرکت درمی آورد. 
  آری منظره ای عظیم تر از دریا هست که آن آسمان است و تماشاگهی عظیم تر از آسمان هست که آن درون آدمی است، که از اعمال و افکار پست شرم دارد و درون جوانان فوق العاده نسبت به اعمال شرم آور حساس است. چه غوغایی است درون سینه ی یک جوان نو رسیده، او اگر بخواهد خدا را هم در درون خود راه ندهد خدا در درون او حاضر است تا جان تازه ای به او ببخشد - که به آن «تشنج وجدان» می گوئیم- تا به خواب غفلت گرفتار نشود. یک نوجوان می خواهد هیچ شبهه ای نداشته باشد تا با مسرت تمام با حقیقت مأنوس  گردد، خداوند وجدان جوانان را همچون اقیانوس می شوراند تا اگر بخواهند، همه ی سیاهی ها را از خود دفع کنند و شما این را در صدای اعتراض جوانان ملاحظه می کنید. جوانان با خود حرف می زنند و موضوعات را با فطرت خود در میان می گذارند، بر خود بانگ می زنند، خود را قانع می کنند و باز بر خود اعتراض می نمایند، بی  آن که سکوت خارجی شان در هم بشکند، در درون آن ها هنگامه ی بزرگی است، در آن حال همه چیز در درونشان سخن می گوید، به استثنای دهانشان و در این حال حقایق را نمی توانند انکار کنند، پس در این حال آن ها را دریابید تا از هدف مقدسی که آن ها را مقدس می دارند پا بیرون ننهند. بنده مکرراً تجربه كرده ام كه دانشجویی بر سر موضوعی با بنده مخالفت می کرد اما وقتى بر سر همان موضوع با ديگران بحث مى نمود بر همان سخنانی تأکید می کرد که ابتدا مخالف بود، چون نمی توانست با وجدان خود بازی  کند. به همین جهت عرض می کنم شما فكر مى كنيد او حرف شما را نپذیرفته ولی چون عادت