صفحه ٢٧٥

  كار را به جاهاى عميق مى كشاند. مثلاً با روش سقراطى يك موضوع را با دانش آموزان در میان می گذارد و در نهايت نظر صحيح را از زبان خود آن ها بیرون می آورد. همچنين پدرهاى موفق پدرانی هستند که در برخورد با فرزندانشان نه تندی می کنند و نه به صورت سطحى ارتباط برقرار می کنند. پدرى كه مى خواهد تنها بر فرزندانش حكومت كند عموماً با فرزندانش قهر است و نتیجه ی این حکومت آن است که هميشه مجبور است به فرزندانش بگوید «نکنید»، زيرا همه ی كارهايى كه فرزندانش انجام می دهند از نظر او غلط است. اين  نوع پدران عملاً ارتباطشان با فرزندانشان نزدیک به صفر است. بعضى از پدران هم متأسفانه جایگاه پدری خود را فراموش کرده اند، در حدّی که عقل پدر و فرزند در یک سطح و در یک اندازه است، اين نوع پدران با فرزندان شان ارتباط برقرار مى كنند ولى هيچ وقت نمى توانند آن ها را هدايت كنند، چون تربیت باید جدّی و گرم باشد که در این نوع ارتباط ها واقع نمی شود زیرا حرف جدّی در بین آن ها مطرح نیست، حرف هایی که نظر به حقایق داشته باشد. پدران موفق راز موفقيت خود را باید در تقوا جستجو کنند، در این حال نهی پدران بر مبنای وظیفه ی الهی صورت می گیرد و بدون آن که داد و فرياد راه بیندازند، آرام آرام و با تدبير و با حفظ ارتباط صمیمی، فرزندشان را متوجه اوامر و نواهی الهی می کنند. مثل كارى كه حضرت مولی الموحدین(علیه السلام) از طریق اين نامه انجام دادند، هم ارتباط برقرار کردند و هم هدايتِ لازم را انجام دادند، بدون آن که فرزند خود را تنها در همان سطحى كه هست تأييد كنند، بلكه با حفظ ارتباط، او را متوجه اعمال و افکار و مسئولیت های بزرگ تری می نمایند و مسئله را با خودِ فرزندشان در ميان مى گذارند و به او متذکر می شوند که آمادگى  لازم جهت توجه به حقایق بزرگی را دارد. در این راستا به او می فرمایند مى خواهم اين آمادگى را به ثمر برسانم و بیداری و مراقبت را که خط مستقیمی است در این دنیای پیچاپیچ، به او گوشزد کنند تا بداند گسیختن رشته های علایق تاریک راه دقیقی را می طلبد که باید آن راه را پیدا کرد. زیرا این زندگی فردایی در پی دارد که باید در آن فردا سرافراز بود و اگر این نگاه در جوانی در انسان ها نهادینه نشود جوانان برده ی نفس امّاره ی خود می شوند.