صفحه ٢٦٤

 تربیت کند. کسی که مبتلا به بازی و یا معتاد به اینترنت شد، همزبان با بازیِ رایانه ای و یا اینترنت می شود و از زبان و فرهنگ خود فاصله می گیرد، زبان فرهنگی که پای در سنت و عالَم دینی دارد. 
  براى ملتى كه راه را گم كرده هر چيزى كه او را سرگرم كند با ارزش جلوه می کند. اگر به آنها بگويى چه فايده دارد كه شما تا این اندازه گرفتار مدل های جديدی از زندگی هستید؟ تمام رگ های گردنش از شدت غضب متورم می شود. زیرا شما با این کار همه ی معنای او را زیر سؤال برده ای. این ها از اين طريق كه مدام مدل جديدی از زندگی را طلب می کنند، گم گشتگى خود را پنهان می دارند و هويّت خود را در همين سرگرمی ها معنا می کنند و در جواب سؤال من كيستم؟ مى گويند آن كسى كه مدل قبلى را كنار گذاشت و مدل جديد را پذيرفت و آن کسی که مدل جديد را پذيرفت آن كسى است كه به دنبال مدل بعدى است، آیا از این همه بى هدفى و پوچی نباید عبرت گرفت که چرا حضرت ما را از «عِلم لا یَنْفَع» بر حذر می دارند؟
  
  انتخاب های بی رمق 
  امروز جهان بدون حضور در فرهنگی که قرآن و نهج البلاغه و سایر کتب روایی متذکر آن اند، در هلاكتِ «علم لايَنْفَع» است. همه ی سخن، همان جمله ی حضرت است كه مى خواهند ما را بيدار كنند كه اوّلاً: علم ها همگی مفید نیستند، علم های مفيد و علم غيرمفيد هستند، ثانيا: علم های غيرمفيد شايستگى يادگرفتن ندارد. مى فرمايند «وَ اعْلَمْ اَنَّهُ لا خَيْرَ فِى عِلْمٍ لاْيَنْفَعُ» بدان دانشی که ما را به هدفمان نزدیک نکند به کار نیاید. «وَ لاْيُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لايَحِقُّ تَعَلُّمُهُ» و در آن علمى كه شايسته ی يادگيرى نیست، بهره اى نمى برى. زيرا انسان ها بايد توانایی های خود را در کسب علم، جهت دهند و براساس هوس هایشان هرچه دلشان خواست نیاموزند. مثل روز جمعه اى كه هيچ كارى نداريد و همه ی راه ها در مقابل شما باز است و باید آن راهی را انتخاب کنید که با اهداف متعالی شما همخوانی دارد و اگر چنین نکنید و انتخاب را به هوس هایتان بسپارید، اوّلاً: در انتهای آن روز غم شدیدی شما را فرا مى گيرد. ثانيا: برای فرار از آن غم به هر کاری دست می زنید و از هر كارى كه شما را از آن پوچی غافل كند