صفحه ٧٥

  به قيامت كه فزع و هول آن بسیار جدّی است. در قيامت فقط عقايد انسان که در قلب او به صورت ملکه در آمده است، با او مى ماند و درس ها و اطلاعات که مفاهیمی ذهنی هستند از ياد او مى رود. از این جهت زنده بودن قلب و آباد بودنش اهميت بسيارى دارد چون با همین قلبی که با عبادات شرعی، یاد خدا در آن نهادینه شده است وارد عالم قیامت می شود. 
  اساسى ترين چيزى كه باعث سركشى و چموشى قلب مى شود، تعلق آن به دنيا است، اگر انسان بتواند آیات الهی را به درستى بنگرد از طریق مظاهر الهی به اسماء الهی و انوار معنویِ عالم منتقل می شود و به راحتى مى تواند با سركشى و چموشى قلب مبارزه كند و او را در مسیر صحیح قرار دهد. یکی از واقعیاتی که قلب را از سرگردانی نجات می دهد، یاد مرگ است و این که انسان یک لحظه از این واقعی ترین بُعد از زندگی اش غافل نباشد. مرگ يكى از پديده هاى بسيار زيباى عالم است كه انسان مى تواند آن را در همين زندگىِ دنيايى اش ببيند و با آن زندگی کند، به شرط اين كه آن را درست بشناسد و برای رسیدن به لقاء الهی از طریق مرگ، بگوید:   

  مرگ را دانم ولى تا كوى دوست    ره اگر نزديك تر دارى بگوى  

مرگ نزديك ترين راه برای رسيدن به لقاء الهی است همين حالا هم اگر خود را از پيش ساخته هاى ذهني مان رها كنيم می توانیم آن را ببینیم، قیامت همین جا هست، کافی است بتوانیم به آن نظر کنیم، با برداشتن يك قدم از دنیا به سوی عالم غیب، به قیامت مى رسيم. حضرت رضا(علیه السلام) می فرمایند: «رسول  الله(صلی الله علیه و آله) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي مي گويد: عده اي از مسلمانان مي گويند بهشت و جهنم مقدر شده اند ولي خلق نشده اند. حضرت فرمودند: آن ها از ما نيستند و ما هم از آن ها نيستيم.»(12)  اگر بتوانيم مرگ را درست ببينيم ديگر از آن نمى ترسيم و قلبمان هم ديگر چموشى و سركشى نمى كند. قرآن می فرماید: «قَدْ خَسِرَ الَّذينَ  كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ  حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى  ما فَرَّطْنا فيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى  ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُون »(13)  كسانى كه لقاى الهى را دروغ