صفحه ٦٤

بر آ ن ها حاکم باشد تا در درجه اى برتر از وجود و شعور قرار گيرد و مس وجود خود را تبديل به زر کند و خود را به پستى ها نفروشد، چنان كه مولوى مى گويد:

  من غلام آن  كه نفروشد وجود     جز به آن سلطان با افضال و جود
  من فداى آن مسّ همّت پرست     كه به غير از كيميا نارد شكست

  حضرت در ادامه به فرزندشان می فرمایند:
  «و عِمارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ»: و قلب خود را با ياد خدا آباد كن. گاهى اوقات قلب ما مرده است و هرچه دعا مى خوانيم بهره اى از آن نمى بريم. قلب با نزدیکی به امور دنیوی مى ميرد و حساسیت خود را نسبت به امور معنوی از دست می دهد. اگر انسان بيش از حد به امور دنیوی توجه كند و تمام فكر و ذكرش درآمد های دنیایی و ثروت باشد، قلب او از جهت گیری الهی اش باز می ماند. هر چقدر انسان بيشتر به فكر امور دنیوی باشد قلب او بيشتر از حقیقت خود دور مى شود، به طورى كه بعضى ها ديگر قلبى ندارند، هرچند قلب گوشتی آن ها در سینه شان در حال فعالیت باشد. قرآن می فرماید این قرآن برای کسی ذکر و بیدارکننده است که دارای قلب باشد. می فرماید: «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ».
  رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جمله عواملی که قلب را می میراند، مجالست با انسان های فرومایه و مجالست با ثروتمندان می دانند. (2)  
  از سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى توان استفاده ی مهمّى در مورد حیات و مرگ قلب كرد. قلب در این جا كنایه از روح و جان آدمى است; یعنى، علاوه بر این كه جسم آدمى حیات و ممات دارد، دل و روح آدمى نیز داراى حیات و مرگ است كه از آن به «حیات و مرگ معنوى» تعبیر مى شود.
  حضرت سجاد(علیه السلام) عرضه می دارند: «وَ أَماتَ قَلْبى، عَظیمَ جَنایَتى»(3)  و گناهان بزرگم، قلبم را میرانده است.