صفحه ٦٣

«برتراند راسل» فیلسوف انگلیسی مى گويد: «من گوساله ی همسايه را نمى دزدم چون گاو مرا مى دزدد». دزدى نكردن با اين ديدگاه بسيار متفاوت است با دزدى نكردن با اين ديدگاه كه بگویید «من چون مى خواهم آدم وارسته اى باشم و بر فراز دنيا حركت كنم، زير فرمان حق مى روم و در زير فرمان حق، دزدى حرام است» هر دو یک عمل است ولی با دو محتوای متفاوت. 
  وقتى كه حضرت(علیه السلام) به فرزندشان مى فرمايند در كلِّ زندگى به تقوا توصيه ات مى كنم، به این معنا است که اگر مى خواهى از نابود شدن نجات  يابى تقوا را در همه ی ابعادِ حياتت رعايت كن. كسى كه چنين بصيرتى پيدا كند ديگر در برابر هوس هايش تسلیم نمی شود و به هر قيمتى كه شده عنان آن ها را مى گيرد و حريم خدا را حفظ مى كند. مجال فراوان مى خواهد تا درباره ی تقوا سخن گفته شود، بزرگان زوايايى از تقوا را گوشزد کرده اند كه با توجه به آن زوایا انسان متوجه می شود چرا خداوند اين اندازه روى تقوا تأكيد كرده است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود در مورد تقوا می فرمایند: «فَإِنَّ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَوِيَ وَ شَبِعَ وَ رَوِيَ وَ رُفِعَ عَقْلُهُ عَنْ أَهْلِ الدُّنْيَا فَبَدَنُهُ مَعَ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ قَلْبُهُ وَ عَقْلُهُ مُعَايِنُ الْآخِرَةِ فَأَطْفَأَ بِضَوْءِ قَلْبِهِ مَا أَبْصَرَتْ عَيْنَاهُ مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا فَقَذِرَ حَرَامَهَا وَ جَانَبَ شُبُهَاتِهَا وَ أَضَرَّ وَ اللَّهِ بِالْحَلَالِ الصَّافِي إِلَّا مَا لَا بُدَّ لَهُ مِنْ كِسْرَةٍ مِنْهُ يَشُدُّ بِهَا صُلْبَه »(1)  هرکس تقوای الهی داشته باشد، عزیز و قدرتمند و سیر و سیراب شود و در حالی که بدن او با مردم است، او از مردمِ زمانه ی خود بالاتر خواهد بود و عقل و قلب او آخرت را می نگرد و با نور قلب خود جاذبه ی آن چه از حب دنیا با چشم خود دیده، خاموش می کند. حرام دنیا را وامی گذارد و از آن چه شبهه ناک است فاصله می گیرد و به خدا قسم مال حلال دنیا را برای خود مضّر می داند مگر به اندازه ای که چاره ندارد تا بدان سدّ جوع کند.
  ما فعلاً همين قدر مى گوييم كه جايگاه تقوا و نقش آن حفظ حيات كلى ما از اضمحلال است، فقط بايد جايگاه حقيقى آن را شناخت. لذا وقتى حضرت به فرزندشان مى فرمايند تقواى الهى پيشه كن، نظر بر آن دارند كه انسان سراسر ميل هاى سركش خود را در كنترل در آورد و