صفحه ٥٩

 تجلی کرد را می فهمد و با معنای ایمان به خدا به شکلی دیگر روبه رو می گردد و از آن به بعد از رازناک بودن ایمان محروم نخواهد بود. ندای «وجود» و مبدأ فیض را در اعماق روح خود احساس می کند و وحدت و هماهنگی و حقیقت موجودات را به نحوی دیگر می یابد. در مورد جایگاهی که اهل تقوا در هستی به دست می آوردند بهترین سخن را از قرآن داریم که می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين »(18)  یعنی یک نحوه اتحادی بین خدا و اهل تقوا پیش می آید و یا می فرماید: « فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ»(19)  یعنی رابطه ی حُبّی بین خدا و اهل تقوا برقرار می شود.و یا «إِنَّ الْمُتَّقينَ في  جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ»(20)  یعنی اهل تقوا هم اکنون در بهشت زندگی می کنند و از تنگناهای زندگی دنیایی آزاداند و «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْدا»(21)  یعنی اهل تقوا میهمان خدای رحمان خواهند بود. «إِنَّ الْمُتَّقينَ في  مَقامٍ أَمينٍ»(22)  یعنی اهل تقوا در مقامی اَمن هستند. «وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقين »(23)  یعنی انسان متقی مفتخر به ولایت الهی می شود و حضرت حق ولایت او را به طور خاص بر عهده می گیرد. 
  پس می توان گفت : قلب، دستگاه بسيار اسرار آميز و مهمّى است كه خداوند آن را در وجود انسان قرار داده است، تا انسان ها به وسيله ی تقوا آن را آباد نمایند و زنده نگه دارند و آن را با عبادات و دوری از گناه و توبه، از انواع تیرگی ها پاک نگه دارند و آن را بازسازى نموده و به راه اندازند. و از طرف دیگر تقوا، وسيله اى بسيار پرقدرت و نيرومند براى حمله و جنگ با دشمنان نامرئى است که به مبانی روحی ما حمله می کنند. انسان می تواند از طریق تقوا خود را از دست سرابِ زندگیِ دنیایی آزاد نماید تا از آب حیاتبخش معنویت سیراب گردد. این بود راز این که حضرت مولی الموحدین(علیه السلام) به فرزندشان فرمودند: «اُوصيكَ بِتَقْوَى اللّه ِ».