صفحه ٥٨

آن نیروی معنوی در تصمیمات او نفوذ مى كند به گونه اى كه تأثیر امیال مادّى در انسان تقليل می یابد و به اصطلاح گفته می شود انسان می تواند پس خودش برآید. 
  تقواى واقعى در صورت قبولى در امتحانات سخت و سنگين شکل می گیرد. حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) می فرمایند :«عِنْدَ حُضُورِ الشَّهَواتِ وَاللَّذَّاتِ يَتَبَيَّنُ وَرَعُ الْأَتْقِياءِ.»(16)  هنگامى كه صحنه هاى شهوت انگيز و لذّت بخش پيش آيد، ورعِ مردمان متّقى روشن مى شود. در آن هنگام تنها آنان كه تقوا را به راستى در وجود خود نهادینه کرده اند و حفظ حریم احکام الهی را به ملکه ی خود تبدیل کرده اند، قدرت كنترل خود را دارند و مى توانند امیال نفس امّاره را با نيروى معنوى پس بزنند. 
  وقتی روشن شود انسان موجودی است که می تواند تمام حجاب های بین خود و عالم ملکوت را پشت سر بگذارد و جهان دیگری را در مقابل خود بگشاید که بسیار گسترده تر از عالم ماده است و مرحله به مرحله به کرانه های متعالی تری دست یابد، راز احکام الهی و علت تأکید انبیاء را در رعایت کردن آن ها می فهمیم زیرا برای به حیات آوردن قلب راه دیگری نیست. رعایت دستورات الهی به ظاهر بسیار ساده است ولی نقش آن ها در زنده نگه داشتن قلب و برای گشودن آسمان غیب، غیر قابل تصور است و به همان معنایی که حضرت عیسی(علیه السلام) می فرمایند: تقوا عملاً انسان را با تولدی دیگر در عالمی دیگر وارد می کند. در روایتی که به حضرت عیسی(علیه السلام) منسوب است آمده است: «لن يلج ملكوت السموات من  لم  يولد مرتين » (17)  به ملکوت آسمان ها دست نیابد مگر آن کسی که دوبار تولد یابد. یکی تولد طبیعی است و ورود انسان به این دنیای خاکی و دیگری خروج از عالم طبیعت و طی مراحل برزخی و رسیدن به مقامات معنوی است که در واقع حیات و زندگی دیگری به حساب می آید. گویی آدمی از این حیات خاکی مرده است و درعالم دیگری تولد یافته است که عرفا به این مرحله از رشد و تعالی معنوی، مرگ و حیات اختیاری می گویند. در تولد جدید است که انسان با استعداهای غیر قابل تصور خود روبه رو می شود و معنای آن فروغی که در غار حراء بر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)