صفحه ٣٥٧

مي فهمند ركوع و سجده و سكوت يعني چه. اين كه مي گويند خواب عالِم عبادت است، منظور آن عالِمی است که غم دوری از حق در جان او شعله ور است و می داند ریشه ی این سوز کجا است و لذا خواب او هم بیداری است و می گوید:

  گویند بخواب تا به خوابش بینی     ای بی خبران چه جای خواب است مرا

  فرهنگ انسآن هاي قدسي بيش از آن كه نمود ظاهري داشته باشد داراي باطن است و این ها با تمام افق های بیکرانه ی هستی ارتباط دارند و روح زمانه ی خود را نیز می شناسند، برعكسِ ظاهرگرايان كه سير درونی ندارند. انساني كه در اين دنيا غم غربت پيدا كرده است و از دست روزمرّگي ها خود را آزاد کرده است، عالَم و آدم و طبيعت را پرستار خود مي بيند همه چيز پنجره ی از بين بردن غربت او است و همه چيز وسیله ی نزدیک شدن اوست به عالم قدس. چنين انساني با چهره ی نوراني عالم ارتباط دارد نه با چهره ی ظلماني عالم، و به راحتي اميد دست يافتن به مطلوبش در او ايجاد مي شود. اين طور نيست كه سي سال يا چهل سال در غربت به سر ببريد و نقطه ی ارتباط با عالم قدس براي شما ظهور نکند، آن چه خطرناک است تنها نااميدي نسبت به ارتباط با عالم قدس است حالا اگر نمي تواني وارد سيری شوی که به سوي كمالات معنوي منتهی می شود لااقل امید را رها نکن. اميد رهايي از اين نقص ها را در خود زنده نگه دار، چرا توقف کنیم؟ پرندگانی که به جستجوی آب می روند تشنه برنمی گردند.

  «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»