صفحه ١٨٨

 ملاحظه کنید چگونه تلاش و فعالیت در زندگی، نه تنها هیچ منافاتى با سپردن امور به خدا ندارد بلكه عين آن است و در آن حال انسان اراده می کند مظهر اراده ی الهی شود و این هیچ ربطی به جبرگرايى ندارد. زیرا حضرت اراده می کنند برای رضای خدا با معاويه بجنگند ولی کار را به خدا واگذار می کنند و لذا هرگز انتظار ندارند نتیجه ی آن کار آن طور باشد که می خواهند، چون امور را به خدا واگذاشته اند پس براى هر نتيجه اى آماده اند. در جنگ با معاويه، خوارج از عمروعاص فريب مى خورند. حضرت براى حَكَميّت، ابن عباس را که مرد هوشیار و سیاستمداری بود پيشنهاد مى كنند امّا دشمن زیر بار نمی رود و حضرت چاره ای جز پذیرفتن ابوموسى اشعرى نمی بینند و ابوموسى هم فریب عمر و عاص را می خورد و حضرت علی(علیه السلام) را عزل مى كند در حالی که جریان حکمیت برای این نبود. آيا فكر مى كنيد همان طور كه ما از جريان حكميّت حرص مى خوريم حضرت علی(علیه السلام) هم حرص مى خورند؟ مطمئن باشيد چنین نیست، چون خيلى فرق است بين ما و بين كسى كه همه ی امور را به خدا سپرده است. درست است كه عمروعاص با حيله گرىِ خود جريان جنگ را تغییر داد امّا چون حضرت همه ی امورشان را به خدا سپرده اند می دانند در نهایت همان نتیجه برای بشریت مفید خواهد بود. بر عهده ی حضرت بود كه به خوارج بگويند فريب خورديد شايد بيدار و متوجه شوند. بعد هم كه وظيفه شان را در جنگ كردن با خوارج ديدند با آن ها جنگيدند، به صورتى كه در جنگ نهروان كمتر از 10 نفر از خوارج باقى نماندند. پس همه جا وظيفه شان را انجام دادند و به همين خاطر هم هيچ گاه از عملكرد خود پشيمان و ناراحت نشدند. همه ی امور را به خدا وانهاده بودند و مى دانستند كه همه امور به دست اوست و به همين دليل به هر نتيجه اى که از طرف خدا می رسید راضى بودند. اين يك توكّل ناب است و خوب است كه هر كدام از ما نيز به چنين مسيرى فکر كنيم. به حكم وظيفه، تحرك داشته باشيم و تلاش كنيم امّا اگر به نتيجه ی مطلوب خود نرسيديم مأيوس و ناراحت نشويم. براى خدا درس بخوانيم، به اميد خدا اگر قبول شديم شکر می کنیم و اگر قبول نشديم بدون آن که ناراحت شويم صبر می کنیم، چون تلاش خودمان را كرده ايم و براساس انجام وظيفه هم تلاش كرده ايم نه براساس حرص و هوس. ملاحظه بفرمائید در این حرکات هرگز جبری در میان نیست بلكه حكايت از توكّل ناب دارد. جبر يعنى این که انسان از تكليف خود حذف شود و گمان کند دست او در اموراتش