صفحه ٢٠

3- اميرالمؤمنين علی(علیه السلام) به عنوان امامى معصوم كه واسطه بين خدا و خلق اوست، طرح تربيت انسان هایى را كه مى‏خواهند مؤدب به آداب الهى باشند و خود را معنى ببخشند به آن ها عرضه مى‏كند، و راهى ظريف و بسيار پر ثمر در پيش پاى فرزند خود - به نمايندگىِ همه ی فرزندان بشريت - قرار مى‏دهد تا بشریت بفهمد زندگى و مرگ يعنى چه، و آگاه شود با خود و با ديگران و با خداىِ خود چگونه بايد برخورد كند و چگونه بايد بینديشد.
  4- نامه ی امام على به امام حسن «عليهماالسلام» به واقع يك دايرة‏المعارفِ كامل تربيتى است با این هدف که انسان را در اوج صعود انسانی قرار دهد و وقتی انسان بر نكته نكته ی آن نامه تأمّل نماید و نکات آن را موشكافى كند متوجه می شود این نامه چه گنجینه ی بزرگی است. 
  كتابى كه در پيش روى خود داريد در صدد است تا در حدّ امكان با تأمّل و موشكافى لازم مخاطب را با آن نوعی از كلمات آسمانى روبه‏رو کند که إن شاءالله‏ بشر امروز بتواند راه روشنى در پيش پاى خود بيابد و به راحتى از چشمه ی زلال هدايت امام معصوم استفاده كند. 
  5- وقتی نسبت انسان ها به همدیگر غیر مسئولانه و غیر متعهدانه می گردد و به تدریج هیچ تعهدی نسبت به پیامدهای نظری و عملی کارهایشان در آن ها دیده نمی شود، دیگر تذکرات عادی کارآیی خود را از دست می دهند. زیرا در آن حالت انسان ها در معنای بودنِ خود دچار بحران شده اند و به جای آن که نگران عدم ارتباط خود با حقایق باشند نگران آن اند که تحلیل و نظر دیگران نسبت به آن ها چگونه است. چنین جامعه ای در فضای مجازیِ نظرات و تحلیل هایِ دیگران زندگی می کند، در این حال آیا تنها راه همان راهی نیست که امام علی(علیه السلام) پیشنهاد می کند؟ راهی که به واقعی ترین ابعاد انسان و در وسعتی که ابدیت انسان را نیز در برمی گیرد، نظر دارد؟
  6- نظر به نامه ی امام علی(علیه السلام) نظر به تجدید عهدی است که انسان را به حیات معنوی خود برمی گرداند و به عالَمی اشاره می کند که در آن عالم، انسان ها با اولیاء الهی احساس یگانگی می نمایند و با تمام وجود احساس می کنند فاصله ی زیادی با دنیای مدرن دارند. این نامه به عالمی اشاره دارد که امثال حافظ و مولوی در آن عالم به سر برده اند و انسان را با تفکری که با ذات زیبایی و شعر بیگانه نیست، آشنا می کند، یعنی عالم تجلی حقیقت.