صفحه ٤٧٧

 مى رسیم که از نظر درجه ی وجودی آن عالَم يك ابديت فراخی است غیر قابل تصور ولذا ارزش آن را دارد که ناگوارى هاى این مسافرت را به جان بخریم چون با تحمل همین ناگواری ها و تغییر درجه ی وجودی است که به آن مقصد متعالی می رسیم. به همین جهت حضرت مى فرمايند: «فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَىْ ءٍ مِنْ ذلِكَ اَلَما وَ لا يَرَوْنَ نَفَقَةً فيهِ مَغْرَما وَ لا شَىْ ءَ اَحَبُّ اِلَيْهِمْ مِمّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِم وَ اَدْناهُم مِنْ مَحَلِّهِمْ» هيچ چيزى در اين مسافرت براى آن هایی که متوجه حقیقت منزل قیامتی شده اند، سختى و درد و رنج به حساب نمی آید و هیچ هزینه ای را در این مسیر زیان نمی شمارند و در این مسیر هیچ چیز مطلوب تر از چیزی نیست که آنان را به منزل و مأوایشان نزدیک می کند. دين به آن ها مى گويد به جبهه ی جنگ با كفّار برويد، به راحتی استقبال می کنند چون می دانند این سختی ها آن ها را به مقصدشان نزدیک می کند. مى گويد شهادت در كار است مى گويند مى پذيريم، مى گويد بسیاری از لذائذ دنيايى را بايد كنار بگذارید، مى گويند كنار مى گذاريم. چون می دانند هرچه در راه ديندارى از مال و جسم و جانشان، خرج و هزینه کردند ضررى نمى كنند، اين هزينه ها را تاوان و غرامت نمى دانند. در اين راه هر آنچه از نظر ديگران سختى و تاوان است در نظر اين ها عين عيش و شور و لذت است. هيچ چيزى براى اين ها زيباتر از آن چيزى نيست كه اين ها را به مقصد و منزلشان برساند، چه آن چیز نماز شب باشد و بیداری در نیمه ی شب و چه آن چیز تفكر و تفقّه باشد و چه حضور قلب در نماز. مقصد برايشان درخشان و نورانى و بهجت آور است چون مقصدشان افقى بالاتر و فراخ تر از اين دنياست.
  این بود که حضرت خواستند ابتدا به قلبمان برسانيم كه اين دنيا مسافرخانه است. آن وقت تمام دوستى ها و دشمنى ها و تحليل هايمان واقعى و حقيقى مى شود و اگر چنين شد، مسافر، مسافرخانه را مقصد نمى پندارد. این همه را عرض کردم به این امید که بتوانیم به افقی که حضرت با سخن خود مدّ نظر ما قرار می دهند نزدیک شویم.

  «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»