صفحه ٤٢٧

شَيْ ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْ ءٍ لَا بِمُزَايَلَة»(1)  و اين جمله و نظير آن كه در كلمات اهل بيت وحي آمده است بيان و تفسير كلام الله است كه در سوره ی حديد است و براي متفكران آخر زمان آمده است. اينك اميد آن است كه شما دانشمندان و متفكران متعهد كه در كنگره ی ارجمند هزاره ی نهج البلاغه گرد هم آمديد ابعاد عرفاني و فلسفي و اخلاقي و تربيتي و اجتماعي و نظامي و فرهنگي و ديگر بُعدها را به مقدار ميسور بيان فرماييد و اين كتاب بزرگ را به جوامع بشري معرفي نموده و عرضه داريد كه اين متاعي است كه مشتري آن انسان ها و مغزهاي نوراني است».(2) 
  ملاحظه کنید حضرت امام خمینی«رضوان  الله  تعالی  عليه» انگشت روی این جمله ی حضرت مولی الموحدین(علیه السلام) گذاشتند که حضرت می فرمایند: «مَعَ كُلِّ شَىْ ءٍ لابِمُقارِنَةٍ و غَيْرُ كُلِّ شى ءٍ لابِمُزايِلَه» خداوند با همه ی اشياء است بدون آن كه عين آن ها باشد، و غير همه ی اشياء است، بدون آن كه جدا از آن ها باشد. و این راز بزرگ توحید است که انسان بتواند خداوند را با همه ی اشیاء بنگرد بدون آن که آن اشیاء را خدا بداند و او را غیر هر چیزی بداند بدون آن که خداوند را جدای از اشیاء تصور کند. همان طور که شما دریا را با همه ی موج ها می بینید بدون آن که تصور کنید دریا همان امواج است و همان دریا را غیر امواج می بینید بدون آن که جدا از امواج بنگرید. 
  وقتی حضرت در توصیف خداوند مى فرمايند: «وَ آخِرٌ بَعْدَ الاَْشْياءِ بِلانِهايَةٍ» خداوند آخر است بعد از اشياء امّا بدون هرگونه نهايتی. شما را متوجه این امر می نمایند که او از آن جهت که ظاهر است پس اول است و از آن جهت که باطن است پس آخر است. به همين جهت هم در سوره ی حديد بعد از آن که فرمود: «هُوَ الاَْوّلُ و الآخِرُ» در ادامه فرمود «وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» تا معلوم شود به یک اعتبار اول است و به یک اعتبار آخر و نیز به یک اعتبار ظاهر است و به یک اعتبار باطن. مثل این که وقتی به یک تصویر نگاه می کنید که با رنگ های مختلف ترسیم شده ، از یک جهت شما با رنگ ها روبروئید به آن معنا که باطنِ چشم های آن