صفحه ٤١٤

 هرگز زوال بر عین هستی عارض نمی شود، همین طور که برای عین تری و یا عین شیرینی خشکی و غیر شیرین بودن معنا نمی دهد. نه تنها خداوند از بین نمی رود بلکه یک حضور مطلق و دائم و فعّال است که وجود و کمال هر چیز از اوست و چه زيبا است كه از منظر على(علیه السلام) به خدا بنگريم و خدا را درست ببينيم.
  بعد از آن که ما را متوجه یگانگی خداوند کردند کمک می کنند تا بتوانیم آن حقیقت یگانه را درست بنگریم و معنای این سخن را كه گفته اند نهج البلاغه كتاب حكمت است بهتر احساس کنیم. 
  حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در توصیف حضرت حق مى فرمايند: «اَوَّلٌ قَبْلَ الاَْشْياءِ بِلااَوَّلِيَّةٍ وَ آخِرٌ بَعْدَ الاَْشْياءِ بِلانِهايَةٍ» خداوند اوّل است بدون آن كه اوّليّتى برای او باشد و آخر است بدون آن که نهایتی برای او مطرح باشد. این است نحوه ی حضور حق در عالم که با حضور موجودات فرق اساسی دارد. مثلاً من كه اين جا، در ابتدای ردیف شما نشسته ام، اوّلى هستم كه اوّليّتم به ردیف شماست. پس موقعی من اوّل هستم که ردیف شما موجود باشد، اگر این ردیف نباشد من اوّلِ چه چيزى می توانم باشم؟ وقتى مى گوييم اين آقا اوّل صف است يعنى آن صف هست حالا اين آقا اوّل صف است. امّا اگر صف نبود اول بودن برای او معنا نداشت، ولی حضرت مى فرمايند: خداوند اوّل است بدون اوّليّت، و آخر است بدون آخريّت. معلوم است اوّليّت خدا اوّليت دیگری است كه او بدون اوّليّت نسبت به چیز دیگری اوّل است؟ 
  چون خداوند «وجود» محض است و همه ی وجودها از اوست، وجود هر چیز به وجود او است که ظاهر می شود، پس در وجود آن چیز وجود خداوند ظاهر می شود، مثل این که وقتی به موج های دریا نظر می کنید ابتدا به دریا نظر کرده اید و در دلِ نظر به دریا، موج ها و حباب ها را می بینید و از این جهت اول دریاست و موج ها و حباب ها به تبع دریا موجودند، همچنان که آخر هم دریا است و آن وقتی که شما به امواج و حباب ها می نگرید جز دریا چیزی در میان نیست. حضرت حق به عنوان وجود مطلق نیز طوری است که همه ی مخلوقات در دریای وجود او ظاهرند و اوست که اول است بدون آن که در کنار چیزی قرار داشته باشد، مثل دریا که در کنار امواج و حباب ها نیست، بلکه اول است از آن جهت که به هر موج و حبابی که بنگرید، دریا در میان است. در همین راستا آخریت خداوند را بنگرید. در هر حال همه  ی مخلوقات