صفحه ٤١٢

 اراده ی الهي است. خداوند آبي را كه واقعاً خودش تر است وجود داد و او از طريق همين آب، ما را سيراب مي كند، يعني خداوند سيرابي ما را به واسطه و شفاعت آب اراده كرده است.
  در توحید افعالی متوجه می شویم همواره حضرت حق در صحنه است و بقیه ی موجودات مجرای فیض او می باشند و به عبارت دیگر هرچه غیر حق است مُعِدّ است. در این جا ما معتقد نیستیم اسباب و واسطه ها هیچ جایگاهی ندارند بلکه معتقدیم جای اسباب آن جایی است که خدا قرار می دهد و او تأثیر خود را در آن حدّ که مصلحت می داند با اسباب و پدیده ی خاصی ظاهر می کند. زیرا وقتی معلول عین ربط به علت شد در خود هیچ حکمی ندارد مگر از طریق علت، پس مخلوق دامنه ی وجود حق می باشد. همان طور که «وجود» شأنی نیست مگر شأن حق، هیچ فعلی هم نیست مگر فعل حق ولی آن فعل به صورت فعلی خاص از طریق افراد و یا اشیاء ظاهر می شود. این نگاه با نگاه اشاعره از آن جهت متفاوت است که اشاعره هیچ نقشی برای مخلوقات و واسطه ها حتی در حدّ معدّات قائل نیستند. آن ها معتقدند عادة الله چنین است که این فعل از این طریق خاص ظاهر شود در حالی که ما عرض کردیم آن افراد یا اشخاص موجب می شوند تا فعل خداوند به آن صورت خاص ظاهر شود. پس نه آن طور است که اشخاص و اشیاء در عین واسطه بودن نقش وجودی داشته باشند و حضرت حق افعال را به آن ها تفویض کرده باشد، آن طور که معتزله معتقدند، و نه آن طور است که دنیا و اشخاص هیچ نقشی نداشته باشند و فقط عادت خداوند است که از طریق آتش بسوزاند و از طریق آب تر کند، بلکه در نظر ما برای واسطه ها نقش خاص خودشان در نظر گرفته می شود. 
   توحيد در عبادات: اين مرتبه از توحيد؛ برعكس سه مورد قبل كه نظري بود، توحيد عملي است و عبارت است از: تلاش عملي براي يگانه شدن و از پراكندگي شخصيت به يگانگيِ جهت و مقصد رسيدن و اين مرتبه از توحيد ميوه و ثمره ی آن درجات از توحيد نظري است. تا كسي در اين مرتبه وارد نشود در واقع شخصيت او موحد نيست و در يك ذهنيت غيرتوحيدي متوقف است، فايده ی بينش توحيدي، در توحيد عبادي در جان انسان شكوفا مي گردد. توحيد عملي يعني يگانه پرستي، و در جهت پرستش حق يگانه شدن، و سازمان تفكر و عمل را در جهت خالق هستي كه مقصد روح است و روح با ارتباط با او هويت و اصل خود را مي يابد، قراردادن و هر حركت و تكليفي را با توجه به قبله ی واحد هستي انجام دادن و نظر را از او