صفحه ٤٨

عاقل به كنار جو پى پل مى گشت    ديوانه پابرهنه از جوى گذشت

  آنچه ما گفته بودیم او عمل كرده بود، بنده براى او دليل وجود معاد را می آوردم در حالی که او خود را در معاد حس مى كرد. به آنچنان شعورى رسيده بود که به خوبی می فهمید پشت پرده ی دنیا، قيامت به صورت جدى وجود دارد و حالا فرياد مى زد كه «الهى العفو». معلوم است که نمى توان آن شعورى را كه مرحوم شهید همّتى به دست آورده بود با درس و بحث به دست آورد، باید با آزادشدن از هوس ها و زیر پاگذاردن دنیا به سير و سلوك عملى دست زد تا به مرتبه ای از وجود برسیم که قیامت را احساس کنیم. ابتدا باید به همان شکلی که حضرت مولی الموحدین(علیه السلام) می فرمایند بفهمیم كه حقيقت دنيا چيست. چنين فردى اگر در امور دنیا شكست ظاهرى هم بخورد به موفقيت رسيده است، برايش موفقیت و عدم موفقیت در امور دنیا تفاوتى نمى كند چون گذرانىِ روزگار را درك كرده و از خدا نجات خودش را خواسته است. اميرالمؤمنين على(علیه السلام) هم در اين نامه از همين زاويه سخن گفته اند، منتهى با وسعتى به اندازه ی هستى و با حكمتى متناسب با امامی معصوم، از همين روست كه این چنین در سخنان خود نورافشانى می کنند. 
  امام فرمودند: فرزندم! با بررسىِ جوانب دنیا براى من روشن شد كه دنيا طوری است که هرگز در دست کسی نمی ماند پس نمى خواهد دنيا را بگيرى بلكه از آن بگذر! که از موجودی سرکش گذر کرده ای. عرض کردم نمونه ی سركش بودن روزگار را مى توان در تاريخ انقلاب اسلامى ديد. مردم با تلاش زياد انقلاب كردند و همين كه آمدند نَفَسى تازه کنند جنگ تحميلى آغاز شد و وقتى جنگ تمام شد مشكلاتِ پس از آن شروع شد، تنها کسانی ضرر کردند که خواستند با انواع سازش ها با کفر جهانی، راحتی را در دنیا پیدا کنند. در حالی که اگر پذیرفته بودند دنیا جای راحتی نیست به فکر چنین سازش هایی نمی افتادند.
  سخن حضرت روشن می کند که زندگى در دنيا همواره با مشكلات گوناگونى همراه است، همين كه انسان يك طرف دنيا را بگيرد، طرف ديگرش از دست او بیرون مى رود. انسانى كه به فكر نجات و رستگارى خود  باشد بايد اين خصوصيات را در دنيا ببیند و خود را گرفتار دنیا نکند و این که بنده پيوسته اين مطلب را تكرار مى كنم به خاطر آن است كه إن شاءالله بر قلب خودم و شما اثر بگذارد و حجاب دنیا از مقابل قلبمان کنار رود. در هر