صفحه ٤٦

 مقابلش گشوده می شود و می فهمد آن کار اصلی او در این دنیا که باید با جدیّت و پشت کار آن را دنبال کند چیست و لذا در ادامه می فرمایند: 
  «فَاَفْضى بى اِلى جِدٍّ لايَكونَ فيهِ لَعِبٌ»: پس به من چنان جدّيّتى بخشيد كه بازيچه اى در آن نبود. در چنین فضایی انسان متوجه می شود بايد براى زندگی خود يك فكر جدّى بكند چون توانسته است خودش باشد و هوس خود را خودِ حقیقی اش نپندارد و همین امر موجب می شود که در مسیر حقیقی حرکت کند که حضرت در توصیف آن مسیر می فرمایند: 
  «وَ صِدْقٍ لايَشُوبُهُ كَذِبٌ»: و چنان راستى و درست كردارى  به من داد كه دروغى در آن نبود. چون میل و هوس است که چیزهای غیر واقعی را برای انسان واقعی جلوه می دهد و دشمن انسان را دوست و دوست را دشمن می نمایاند، چیزی که فرعون و فرعونیان همواره گرفتار آن شدند. به قول مولوی:

  بس گریزند از بلا سوی بلا     بس جهند از مار سوی اژدها
  حیله کرد انسان و حیله ش دام بود     آنک جان پنداشت خون آشام بود
  در ببست و دشمن اندر خانه بود     حیله ی فرعون زین افسانه بود

  بعد از آن که حضرت، بصیرتِ حاصل از زیر پا گذاردن امیال و هوس ها را روشن فرمودند خطاب به فرزندشان مى فرمايند:
«وَ وَجَدْتُكَ بَعْضى بَلْ وَجَدْتُكَ كُلّى حتّى كَاَنَّ شَيئا لَوْ اَصْابَكَ اَصابَنى، وَ كَاَنَّ الْمَوتَ لَوْ اَتاكَ اَتانى، فَعَنانى مِنْ اَمْرِكَ ما يَعْنينى مِنْ اَمْرِ نَفْسى فَكَتَبْتُ اِلَيْكَ مُسْتَظْهراً بِهِ اِنْ اَنَا بَقيتُ لَكَ اَوْ فَنَيْتُ»
  تو را پاره تن خود ديدم؛ بلکه اصلاً تو را خودم ديدم، به طوری که اگر ضربه اى به تو بخورد چنان است كه گويى به من خورده است و اگر مرگ به تو برسد گويا كه به من رسيده است، به زندگى و امور تو توجه كردم آن گونه كه به زندگى و امور خودم توجه  كردم. پس اين نامه را براى تو نوشتم تا همواره تکیه گاه تو باشد و بدان پشتگرم باشى، چه من براى تو زنده بمانم و چه از دنيا بروم.