صفحه ٢٤٧

 بهشت برو، و به عالم گفته مى شود بايست و به جهت حُسن تربيت مردم، هر اندازه مى خواهى آن ها را شفاعت كن.
  عنايت داشته باشيد كه عالمى به چنين مقامى مى رسد كه طبق روايات مربوطه  «بَعَثَهُ اللهُ يوْمَ الْقِيامَةِ فَقيهاً»(10)  در روز قيامت فقيه برانگيخته شود و علمش فراموشش نشده باشد و اين آن عالمى است كه علمش با جان و قلبش همراه است و در دنيا با چشم دل با حقايق مرتبط بوده، تا در قیامتی كه جاى ظهور چشمِ دل است، او بينا و عالم است و لذا قرآن در رابطه با حضور در قيامت مى فرمايد: «مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»(11)  هركس با حسنه بيايد ده برابرِ آنچه انجام داده پاداش مى گيرد.
  در آيه ی فوق نفرمود هركس كار نيك انجام داده چنين و چنان است، بلكه فرمود آن كس كه توانسته باشد آن حسنه را در حين گذر از گذرگاه هاى هول انگيز سكرات و برزخ، حفظ كند، چنين نتايجى مى گيرد، و اين همان عالمى است كه در موردش فرمود: «بَعَثَهُ اللهُ يوْمَ الْقِيامَةِ فَقيهاً» خداوند او را در قيامت فقيه مبعوث مى كند. و اين عالِم، طورى خود را ساخته است كه مرگ، علم او را از او نمى گيرد، چون علم او در حدّ حافظه اش نبوده است، زيرا قبل از مرگ، در پيرى و سپس در مواقف مرگ، انسان هرچه را در حافظه دارد فراموش مى كند. روايت نشان مى دهد علم او در مقام و مرتبه قلب بوده است كه برايش مى ماند و به بيان ديگر از علم اليقين سير كرده و به عين اليقين رسيده و در اين حدّ هم متوقف نشده، بلكه نور عين اليقين همچنان او را جلو برده تا به حق اليقين نايل شده است. حالا اين علم در ابديتِ او برايش مانده و مى تواند از آن بهره ها بگيرد. با توجه به این امر دقت بفرمائید چرا مولوی می گوید: 

  آب باران باغ صد رنگ آورد     ناودان همسايه در جنگ آورد

  آيا پيامبران(علیهم السلام) همديگر را رد مى كردند يا هر كدام ديگرى را تصديق و تأييد مى فرمودند و هر کدام «مُصَّدِقَاً بَیْنَ یَدَیْه» بوده اند. ولی بقیه اكثرا نظرات همديگر را قبول ندارند مگر آن که به سخنان خدا و انسان های معصوم(علیهم السلام) رجوع داشته باشند. مولوی می خواهد بگوید: علمى