صفحه ١٤٤

متأسفانه بعضى ها به اسم اسلام كارهايى مى كنند و ما هم سکوت می کنیم و آن کارهایی که هیچ ربطی به اسلام ندارد، به نام اسلام شایع می شود و پس از مدتی جامعه را گرفتار تنگناهایی می کنند که ربطی به اسلام نداشت ولی پای اسلام گذاشته شد. مى گويند در اسلام سنت تشويق هست و بعد براى آن کار سکه های طلا هديه مى دهند كه بيشتر جنبه ی تحريك وَهم و خیال دارد و موجب فخرفروشی می شود، بنده عرض نمی کنم چنين كارهايى به هيچ وجه نبايد انجام شود. مى پرسم چرا اين كارها را به اسلام نسبت می دهید؟ درست است كه در اسلام، تشويق يك سنت است امّا تشويق با کار هایی که روحِ غیر اسلامی بیشتر در آن کارها بروز می کند فرق دارد. مثلاً درجه دادن به نيروهاى نظامى و انتظامی از يك جهت لازم است، در اجتماع به يك نوع سلسله مراتب در بین این افراد احتياج است. اين چيزى است كه در اسلام هم به یک نحو تأييد شده است و پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده اند اگر حتی چند نفرِ محدود سفری را آغاز کردید يك نفر را به عنوان مسئول انتخاب کنید و از او تبعيت کنید. در این دستور بحث مهم بودن و غيرمهم بودن مطرح نيست، فرمانده بودن یک فرد برای نظم در امور جمع است، امّا اگر درجه به معناى آن باشد كه من مهم تر از شما هستم، چنين چيزى در اسلام وجود ندارد و در همین راستا هر سيره و روشى كه باعث شود خودنمايى و فخر در بین افراد پديد آيد چیز بدی است و آفت های مخصوص به خود را به همراه دارد و نبايد آنها را به پاى اسلام گذاشت. همان طور كه عرض كردم اسلام مى گويد از سه نفرتان يكى رئيس شود. امّا اين رئيس هيچ وقت مهمتر از ديگران نيست بلكه رئيس است براى اين كه كارها با انضباط انجام شود. وقتى هم كه گروه به مقصدش رسيد و كار انجام شد هركسى به دنبال كار خودش مى رود. امر به معروف يعنى بگوييم آقا چه كارى اسلامى است و چه كارى اسلامى نيست، و اگر چگونه انجام شود آن كار اسلامى است و اگر آنطور انجام نشود، اسلامى نيست. تا از این طریق روح اسلامیِ کارها حفظ شود، نه این که کارهایی را که هیچ ربطی به اسلام ندارد به پای اسلام بگذاریم.