صفحه ٤٤١

و اين امر بدون شناخت عميق مبانى فكرى غرب ممكن نيست، پس در واقع با خودآگاهى تاريخى مى توان ماده ى مصرف غرب نشد و با نظر به آينده ى روشن ظهور حجت خدا (عج) و به كمك انقلاب اسلامى گام در جاده اى گذارد كه انسان از جنگل مدرنيته با آن همه هيولاهاى خوفناك رهايى يابد و به حقيقتِ ديانت رجوع كند.

ظهور اسم جامع مهدوى 
وقتى توانستيد ضعف تئوريك فرهنگ غربى را به نحوى عميق روشن كنيد و راه گذار از آن را بنمايانيد و از اين طريق از سقوط اسلام در درّه ى مدرنيته جلوگيرى كنيد، ديگر مهم نيست كه امت اسلام با كندى اين راه را طى كنند يا با سرعت و شتاب، همان كارى كه حضرت سيدالشهداء (ع) كردند و جهان اسلام را از حجاب جاهلى- رُمى فرهنگ اموى نجات دادند، پس از آن امت اسلام بعضاً لنگان جلو مى روند و بعضاً با سرعت بيشتر به سوى حقيقت ديانت طى طريق دارند. به اين نكته ى مهم اميدوار باشيد كه تمام شرايط تاريخى گواهِ به پايان رسيدن فرهنگ غربى است، فرهنگى كه از يونان شروع شد و با غرب امروزى به پايان رسيد، مانند روشنفكران، نظاره گر دوران نباشيد و با اسم جامع مهدوى از بهره هاى اسم «الله» كه شروعِ به ظهور كرده است محروم نشويد و وقوع انقلاب اسلامى در اين زمانه را يك حادثه ى اتفاقى به حساب نياوريد. بايد به جاى اين كه بگوئيد «دانايى» موجب سعادت است- چيزى كه يونان را به وجود آورد- بيابيد كه ايمان به «الله» موجب سعادت است و در اين راستا تشيع و اهل البيت (عليهم السلام) آينه ى نمايش راه به سوى ايمان به «الله» هستند. در مسير ايمان، علم حصولى مقدمه است و نه مقصد، مقصدِ اصلى توجه حضورى به خدا است همراه با رفع هرگونه حجابى كه مانع ذكر و حضور حق در قلب فرد و جامعه است. خداى اهل بيت (عليهم السلام) خداى حضورى است و بشر جديد در درون خود متوجه نياز به چنين حضورى شده است و ما نبايد غفلت كنيم و بخواهيم جواب اين نياز را با خداى حصولى و جمع كتب بدهيم تا خداى اهل بيت (عليهم السلام) كه با انقلاب اسلامى در حال ظهورى كامل است، در حجاب رود. شايد انگيزه ى اصلى بنده در تدوين كتاب «آن گاه كه فعاليت هاى فرهنگى پوچ مى شود» جواب گويى به نياز تاريخى همين امر بود كه عزيزان متوجه جايگاه فرهنگ حضورى اهل البيت (عليهم السلام) بشوند. آرى! با فلسفه و استدلال بايد دفع