صفحه ١٩٥

سوى حاكميت تفكر شيعه را تغيير دهد. در واقع مى توان گفت قاجار و پهلوى از بين رفتند و صفويه ادامه يافت و به يك معنى جمهورى اسلامى به عنوان نظام سياسى كه نظر به حاكميت نظرات امام معصوم (عليهم السلام) دارد، ادامه ى صفويه است، با آن تفاوت كه ديگر شاه صفوى نيست كه بنيان گذار نظامى باشد كه نظر به شيعه دارد، بلكه دين است كه خودش آمده است و افراد مؤمن به تشيع را به يارى گرفته. امروزه ولى فقيه- كه در اختيار دين است- دارد حكومت مى كند، امّا در دوره ى صفويه شاه بود كه به ولى فقيه اجازه مى داد تا حكم كند! يعنى شاه به شيخ بهايى و مرحوم كَرَكى و امثالهم، اجازه مى داد كه شما حق داريد فتوا بدهيد و فتوايتان مثل حكم پادشاه نافذ است. مراحل خوبى طى شده است تا به اين جا رسيده ايم كه حالا ولى فقيه حرف اوّل را مى زند، چون در حالت اول شاه به عنوان يك فرد حقّ خود مى دانست كه به فقيه اجازه حكم كردن بدهد، ولى در حالت دوم دين است كه تعيين تكليف مى كند، زيرا ولى فقيه از خودش حرف نمى زند، بلكه حكم دين را كشف و اظهار مى نمايد.

آفات شتاب 
سؤال:
در بررسى فرهنگ مدرنيته به پديده ى «سرعت» آن طور كه فعلًا ظهور كرده، به عنوان پديده اى بى سابقه برخورد مى كنيم كه تا اين حدّ در تاريخ سابقه نداشته. آيا برخورد ما با اين سرعت مثل برخورد ما با تكنولوژى بايد باشد كه فعلًا از آن استفاده كنيم، ولى نبايد هدف بشود؟
جواب: همين طور است كه مى فرماييد، ولى عنايت داشته باشيد كه سرعت هاى غيرطبيعى، فوق العاده روح را مضطرب مى كند و قلب را از آرامشِ مطلوب محروم مى گرداند، لذا در يك نظام تربيتى سالم بايد تا آن جا كه ممكن است از سرعت هاى غيرطبيعى فاصله گرفت؛ زيرا در مقابل سرعت و شتاب، سكينه و طمأنينه است و در متون روايى از رسول خدا (ص) هست كه مى فرمايند: «الْعَجَلَةُ مِن الشَّيْطَان، وَ التَّأنِّي من اللّه عزّ و جل» «1» عجله از شيطان است و تأنّى و آرامش از آنِ خداوند است. در حال حاضر كه نمى توان از شرايط موجود و سرعت هاى