صفحه ٢٤٥

بشناسند. حضرت امام خمينى «رحمة الله عليه» به صورت كاملًا روشن و علامه ى طباطبايى «رحمة الله عليه» به نحو ظريف، تكليف ما را نسبت به غرب معلوم مى كنند كه بنده؛ در نوشتار «تئورى اداره ى جهان بشرى از ديدگاه علامه طباطبايى «رحمة الله عليه» و كتاب «خطر مادى شدن دين» نظرات علامه را شرح كرده ام و سخنرانى هاى امام «رحمة الله عليه» پُر است از روح و روحيه ى عبور از غرب كه در جلسات قبل اشاره ى مختصرى به آن ها شد.
به اين نكته بايد عنايت داشته باشيد كه متفكرانى كه پرواى آينده دارند و مى دانند ريشه هاى پايدارى وضع موجود خشكيده است، همواره چشم به راه اند و بعضاً در حركات عادى مردم آثار بحران را لمس مى كنند، آن كس كه منتظر است حادثه ى مهمى رخ دهد، به همه چيز با نگاه ديگرى مى نگرد تا پيش آمد بزرگ عصر را كه اثرش در همه جا ظاهر است، ببيند. گاهى آن چه را فكر مى كنيم در پشت خانه است و هنوز وارد خانه نشده، در خانه وارد شده است، بايد ورود آن را باور كنيم و اگر چيز مباركى است در تحقق آن تلاش كنيم. آيا تمام شرايط براى استقبال از تمدن اسلامى به قرائتى كه اهل البيت پيامبر (عليهم السلام) ارائه مى دهند، آماده نيست؟! غفلت نكنيم كه در كجاى تاريخ هستيم. چرا بعضى از گويندگان و نويسندگان مذهبى ما در مورد نقد فرهنگ غرب و جايگزينى تمدن اسلامى آن طور كه بايد و شايد عمل نمى كنند؟ آن وقت گله دارند كه مردم ديگر كتاب خوان نيستند و به جلسات مذهبى علاقه نشان نمى دهند! كدام كتاب را بخوانند؟! گوينده اى كه هنوز خودش افق تاريخ خود را نمى بيند، چه چيزى را مى تواند به شنونده ى خود نشان دهد؟!

تفاوت معمارى سنتى با معمارى غربى 
سؤال:
شهيدآوينى «رحمة الله عليه» مى گويد: «علوم رسمى غرب انسان را در جهان بينى موهوم سرگردان مى كند.»! پس طبق اين سخن، ما نبايد بتوانيم از علوم غربى استفاده كنيم و يا به روش آن ها ابزارى در راستاى نزديكى به تمدن اسلامى بسازيم، آيا مى توان اين طور نتيجه گيرى كرد كه حتى اگر بر اساس آن علوم مسجدى هم بسازيم، فضاى آن مسجد فضاى سرگردانى است و نه آرامش؟