صفحه ٢٤١

اگر چه حكمت متعاليه ى ملاصدرا «رحمة الله عليه» در اصفهان و شيراز مطرح شد و پيرو آن حكمت و عرفان در تهران با امثال «آقا محمدرضا قمشه اى» و در اصفهان توسط «ميرزا جهانگيرخان قشقايى» شكل گرفت، ولى اين رويكرد در حوزه هاى علميه همه گير نشد تا ملت توسط روحانيت بتوانند از آن فكر تغذيه شوند و روح حكمت و عرفان مذاق جامعه را شيرين كند و درك و تشخيص تلخى زندگى غربى همگانى گردد. ما ضربه را از آن جا خورديم و حالا هم از همان جايى كه ضربه خورديم بايد مشكل خود را جبران كنيم، ما با رجوعِ هر چه بيشتر به اسلامى كه مايه ى عرفانى و فلسفى داشت، بايد دل خود را به غرب نمى داديم و حالا هم بايد با دل سپردن به همان اسلام كه امام خمينى «رضوان اللَّه تعالى عليه» در حال حاضر متذكر آن اند، از غرب دل بِكَنيم. در آن صورت به نوعى از زندگى بازگشت مى كنيم كه نه تنها ديگر از غرب عقب نيستيم، بلكه براى هميشه غرب را پشت سر مى گذاريم، در آن شرايط است كه ملاك ها عوض مى شود و اولين نتيجه اش فروريختن ابهت غرب و ملاك ها و ارزش هاى دروغين آن است، ملاك هايى كه چهارصد سال است بقيه ى ملت ها را با آن اندازه مى گيرند و كوتاهى آن ها را به رخشان مى كشد. اين يك پديده ى اتفاقى نيست كه بنيانگذار انقلاب اسلامى يعنى امام خمينى «رحمة الله عليه» فقيهى است كه از حكمت متعاليه و عرفان دينى بهره ى كافى دارد، چون براى رويارويى با فرهنگ غرب و دل كندن از آن فرهنگ بايد اسلامى در صحنه باشد كه تمام ابعاد وجود انسان را جذب كند، با حكمت متعاليه عقل حِكمى و قدسى جذب اسلام مى شود و رشد مى كند و با عرفان اسلامى دل جذب اسلام مى گردد و سير مى كند و با فقه و آداب ديندارى سازماندهى مى شود.

برگشت به كجا؟!
سؤال:
مى فرماييد: راه به دست آوردنِ آن ميلى كه زندگى غربى ديگر براى ما جلوه نكند، توجه كردن است به آنچه داشتيم و زندگى غربى از ما گرفت و به تعبير ديگر مى فرماييد بايد به زندگى گذشته مان برگرديم، آيا اين ممكن است؟
جواب: برگشت به ميل و تمنّاى گذشته ممكن است، اما برگشت به آن ابزارها و آن سبك زندگى، خير. ما بايد در تجديد نظر نسبت به زندگى غربى، تغيير ميل مان را از آن نقطه اى