صفحه ٤١٠

نظر گرفت. اساساً وقتى نگاهمان به طبيعت نسبت به نگاه غربى، متفاوت باشد از همان ابتدا طورى روى امكاناتمان حساب مى كنيم كه منجر به بحران در چرخه ى حيات طبيعت نمى شود.

حاكميت فرهنگ غربى در تكنولوژى 
سؤال:
چطور مى توان علومى كه توجه به عالم خارج و سنن جارى در آن دارد را از علومى كه جهت گيرى غربى دارد تفكيك كرد؟ شما مى گوئيد در موتور پمپ علاوه بر محاسبات دقيق يك جهت گيرى خاص حاكم است، تفكيك اين دو براى ما مشكل است.
جواب: چنانچه عنايت بفرمائيد علوم واقعى ريشه در ذات عالم وجود و در فطرت ما دارند و ما در راستاى تعليم آن علوم متذكر همان حقايقى مى شويم كه هماهنگ فطرت ما، در عالم جارى است. به عنوان مثال بنده اگر رياضيات به شما درس بدهم عملًا چيزى به شما آموزش نداده ام بلكه شما را متذكر قواعد رياضى كرده ام كه در خودتان هست و لذا شما تصديق مى كنيد. من وقتى براى شما ثابت كردم مجموعه ى زواياى يك مثلث برابر دو قائمه است، شما از درون خود تصديق مى كنيد، ولى وقتى از همان قواعد رياضى استفاده كردم و به شما ياد دادم چه طور يك دكور براى اتاق تان بسازيد عملًا يك سليقه به شما دادم چون پاى دكورساختن به ميان آمد، و گرايش خود را به شما تحميل كردم و شما در منظرى وارد شديد كه من به شما نشان دادم. غربِ امروزه با تكنولوژى خود سليقه ها و گرايش هاى خاصى را در مناسبات فرهنگى جوامع حاكم كرده است. و اين موضوعِ بسيار ظريفى است كه انسان بتواند تفكر را از سليقه تفكيك كند، اگر گرايشى غير از حقيقت بينى در انسان پيدا شد تمام استعدادهاى خود را در جهت تحقق آن گرايش قرار مى دهد، موضوع مهم آن است كه آن گرايش، گرايش ناسالمى نباشد، حضرت على (ع) مى فرمايند: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ اسيرٍ تَحْتَ هَوَي امير»؛ «1» چه بسيار عقلى كه اسير هوس است. در اين حالت هوس از عقل و دقائق آن استفاده مى كند ولى در جهتى ناسالم.