صفحه ٢٧

ناموس از بين رفت، ديگر بقاى چنين جامعه اى مختل مى شود. به گفته ى علامه طباطبايى «رحمة الله عليه»: بشر مى خواهد از اجتماع خود بهره ببرد، اگر هدفى كه بشر براساس آن هدف، جامعه را ساخته است برآورده نشود، افرادِ چنين جامعه اى نمى توانند از جامعه شان استفاده كنند، در نتيجه چنين جامعه اى عملًا مضمحل مى شود.

قدسى بودن قانون، لازمه ى عمل به آن 
تا حال در يك جمع بندى به اين نكات رسيديم كه اوّلًا؛ براى تكاملِ استعدادهاى بشرى، به جامعه نياز هست. ثانياً؛ اگر جامعه با قوانين خاصى اداره نشود، آن اجتماع به نياز بشر به جامعه جواب نمى دهد. ثالثاً اگر خداى بشر آن قوانين را تعيين فرمايد، بشر مى تواند به كمك آن قوانين به آنچه كه از طريق جامعه دنبال مى كند، دست يابد، و لذا بشر مى تواند به قوانين الهى عمل كند و به نتيجه برسد.
اگر همان حرف هايى را كه خدا فرموده است شخصى مثل «كانت» بزند، مشكل حل نمى شود، چون قوانين الهى علاوه بر صحيح بودن، با وجه قدسى خود جنبه هاى فطرى اطاعت از معبود را نيز در ما به كار مى گيرد و در چنين فضايى جامعه را به مقصد و مطلوب مورد نيازش مى رساند. در حالى كه اگر تمام حرف هايى را كه پيغمبران مى زنند كانت بگويد، نتيجه حاصل نمى شود، چون جنبه ى قداست قوانين كه بُعد اطاعت از معبود را تغذيه مى كند در آن ها نيست. به همين جهت هم حرف هاى كانت با اين كه از جهات بسيارى ارزشمند بود ولى نتوانست اروپا را اداره كند.
همانطور كه عرض شد كانت از يك جهت پيغمبر اروپا است؛ حرف هاى بسيار خوبى دارد، شما هم از خواندن كتاب هاى او لذّت مى بريد. اما چون اين حرف ها آسمانى نيست، و خودش هم ادعا ندارد كه حرف هايش آسمانى است، نتوانست حتّى آن اندازه كه انتظار مى رفت در غرب نقش ايفاء كند. و به همين جهت مى بينيم بشر اروپايى حرف هاى خوبى از كانت دارد ولى نتيجه ى آن حرف ها جامعه اى شد كه براى انسان غربى غير قابل پذيرش است. اين نتيجه، نتيجه اى نيست كه فقط ما مدعى آن باشيم؛ خودِ غرب بيشتر از ما مدعى مطلوب