صفحه ٢٨٤

در حالى كه ما معتقديم آن روح نه خدا است و نه امام زمان (عج) بلكه سنت ظهور و يا نور ظهور امام زمان (عج) است و با توجه به اين كه ظهور آن حضرت در شرايط مختلف متفاوت است و داراى شدت و ضعف مى باشد و در نهايت ظهور تامّ آن حضرت محقق مى شود، مى توان حرف او را توجيه كرد و لذا اين كه هگل مى گويد: «روح تاريخ، به اشتباهات خودش پى مى برد و در مسير تاريخ خود را تصحيح مى كند.»، يعنى شرايط ظهور آن حضرت همواره از نقص به كمال تصحيح مى شود تا ظهور نهايى محقق شود. كسى هم به او در اين راستا اشكال نمى گيرد؛ اما چون چند موضوع را با همديگر خلط كرده، اشكالاتى به او وارد شده است، مى گويد: «خدا خودش را كامل مى كند»! اين جا كامل شدن شرايط ظهور حضرت حجت (عج) را به تكميل خدا تعبيركرده است! كه جاى اعتراض دارد. اما اين كه «اين تاريخ، يك روحى دارد كه اين روح دارد به سوى كمالات خودش مى رود.»، با اين توجيهى كه عرض كردم، قابل قبول است؛ اگر تاريخ را با ديد عقل فلسفى مورد بررسى قرار دهيم، ملاحظه خواهيم كرد واقعاً تاريخ جهت دارد و فرهنگ تشيع در دعاى ندبه اين نكته را مورد توجه قرار مى دهد و در كتاب «دعاى ندبه؛ زندگى در فردايى نورانى» بر اين موضوع تأكيد كرده ايم، در آن جا روشن شده امام زمان (عج) در كلّ تاريخ با ظهورهاى مختلف حاضرند. شما در ابتداى دعاى «ندبه» مى گوييد: حمد خدايى را كه از اوّل تاريخ دائماً حجتى را در اين عالم سير داده است. كه صورت تامّه ى آن حجت الهى حضرت «امام زمان (عج) است، كه همه ى ائمه و همه ى پيغمبران (عليهم السلام) چشم به او دوخته اند. اين نگاه، نگاه صحيحى است كه در تاريخ نورى را در همه ى صحنه ها حاضر بدانيم. مى گويند: هگل، تحت تأثير اسلام و مولوى به اين مطالب رسيده است. اين كه مى بينيد تا حدّى در يك مرحله از تاريخ توانسته است اروپا را تحت تأثير فلسفه ى خودش قرار دهد، به همين خاطر است كه يك گوهرهاى خوبى در تفكرش هست، ولى در نتيجه گيرى اشتباه كرده است.

لوازم كار بزرگ 
سؤال:
چگونه مى توان ناكارآمدى تمدن فعلى و كارآمدى تمدن شيعه را براى ديگران تبيين كرد؟